پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۷۴۸ روز پیش

با باز شدن در اسانسور
از جلوی در کنار رفت و شانه های پهنش را به دیواره اسانسور تکیه داد و خیره نگاهم کرد،متوجه منظورش شدم و اول من خارج شدم.
برگشتم و نگاهش کردم،در اسانسور مانده بود،انگار مقصد او محوطه خارج از هتل نبود، دلم را بع دریا زدم و قبل بسته شدن در دستم را بین در ها گرفتم
خیره نگاهش را پایین اورد و به دستم زل زد
_بابت امروز متاسم،اگر وقت داشته باشین باید یه چیزی و بگ

695
311,035 تعداد بازدید
1,845 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Dayana

    00

    رها و آروی و برایان یه نسبتی باهم دارن؟ 🤔

    ۱ سال پیش
  • دینا ضیایی

    ۱۷ ساله 10

    سلام ببخشید من میخوام گوشیم رو عوض کنم یعنی یه گوشیم دیگه بخرم توی کامنتا بعضیها گفته بودن اگه کد رو با یه گوشیه دیگه بزنی نمیاد من الان باید چیکار کنم؟

    ۲ سال پیش
  • دینا ضیایی

    ۱۷ ساله 10

    متاسفانه عکس فیش رو ندارم😔

    ۲ سال پیش
  • Khati

    40

    کاشکی رمان های آنلاین رو ول نکنید از طرفی هم میدونم که شما اگر تحت فشار نبودین هیچ وقت این کارو ول نمی کردین چون قلم شما واقعافوق العاده است رمان های زیادی خوندم ارزش خوندن نداشتن قلمت جادوداره❤

    ۲ سال پیش
  • Khati

    40

    هر لحظه که رمان جلو تر میره هیجانم بیشتر میشه و انتظارم برای پارت بعدی و بعدترش بیشتر میشه ممنون از رمان های زیبا گلم❤❤😍😍😍❤👌👌👌👌🌹🌹🌹😘😘😘😘🥰🥰🥰🌺🌺🌺🌺

    ۲ سال پیش
  • دینا ضیایی

    ۱۷ ساله 21

    خب پس برایان و آروی یه ربطی به گذشته ی آیسو دارن تا اینجاشو تونستم حدس بزنم😂

    ۲ سال پیش
  • Baran

    42

    من چرا روی برایان کراش دارم به جای اروی؟ 😭😂😂 مثل همیشه جذاب و باحال ❤

    ۲ سال پیش
  • JSD

    ۱۸ ساله 60

    خدایی فشار نیارید رمانا انلاین نباشن یعنی با سانسور خواهند بود . من شخصا حاضرم دو برابر پول کتابو بدم ولی با سانسورای الکی نباشه کتاب 🥺🥺🥺🥺 کاش رمانای انلاینشونو ادامههه بدننن😭😭😭

    ۲ سال پیش
  • :(

    85

    چرا اینقدر کمممممم😢😢😢😢

    ۲ سال پیش
حسرت با هم بودن لحظاتی پیش

عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل‌های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می‌ریخت اما مجید عشق ممنوعه‌ی من بود! مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم‌شان خانواده‌اش نمی‌دونست و برادرم با وسط گذاشتن جونش رضایتش را بدست آورد. اما چه اتفاقی می‌افته اگه شکوه بفهمه پسرش مجید هم در تمام مدت دلباخته‌ی من بوده و درصدد فرصت مناسب برای ابراز علاقه‌اش به من؟...

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

یک جرعه از کتاب غرور_و_تعصب

تعداد آدم‌هایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را می‌شناسم از آن ناراضی‌تر می‌شوم" هر روز که می‌گذرد بیشتر معتقد می‌شوم که آدم‌ها "شخصیت ناپایداری دارند" نمی‌شود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین

فروردین
۲۷
نقد و بررسی رمان سووشون

اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید