زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت صد و بیست و نهم
زمان ارسال : ۷۷۶ روز پیش
بالاخره آفتاب طلوع کرد...
همه دلواپس و پریشان بودند.
زرنیخ آدمی نبود که کاری انجام دهد و بعد به آن زودی بیخیال شود.
مطمئن بودند قضیه قتل کمیسر ادامهدار خواهد شد.
روزنامه رسانه خبری، پخش شد...
مارگارت خیلی وقت بود که انتظار انتشارش را میکشید.
به محض قرار گرفتنش روی سایت، خبر دسته اول را دید.
کمیسر، طعمه زَرنیخ شد!
سر تیترش ترسناک بود اما در آن بخش فقط اطلاع
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
سارا
20بعضی از نظرات رو پاک میکنن؟🧐🤔
۲ سال پیشفاطی
02مثل همیشه عاااالیییی😍😍
۲ سال پیشی ادمیزاد
02وایییییییی خیییلییی خوب بود ولی کم🥵💔 الان من یه سوال دارم ینی بیماری ایوان بخاطر کمیسرس؟؟؟؟؟ اخه گف ی ادم عادی رو تبدیل ب ی ادم عصبی میکنه
۲ سال پیشملیکا
90نویسنده جون؟👀 میشه جواب بدی که رمان ب اواسطش رسیده یا نه؟ یا اینکه حدوداااا کی تموم میشه؟
۲ سال پیش.....
00بابا تازه داستات داره شروع میشه اون قبلیا همش نقدمه بود
۲ سال پیشسارا
50لطفااااا پارت جدید رو بزارید مارو اینقدر توی خماری نزارید بابا خسته شدیم از بس منتظر موندیم آخه هم روزای پارت گذاری کمه هم خود پارت کوتاهه و گاهی وقت ها هم که اصلا پارت نمیزارید😕
۲ سال پیشKianaz
00حس میکنم زرنیخ سایکوپته تمام علائم یه ادم سایکوپت رو داره
۲ سال پیشچشانا
40نویسنده جون شما خودت و بذار جای ما الان چند بار که شما پارت نمیذارید و پارت گذاری نامنظم شده اگه مشکلی براتون خدایی نکرده پیش اومده حداقل بگید که ما هی نیایم بگیم پس پارت جدید🙄🙃
۲ سال پیشسارا
60تازه از مدرسه اومدم دیدم پارت گذاشتید خیلی هیجان زده شدم واقعا مرسی عالی بود🤩ولی شما چند مدت رو اصلا پارت نزاشته بودید کاش یکم بیشترش میکردی اومدم بخونم انگار همینکه خوندم تموم شد😕عالی بود ولی کوتاه
۲ سال پیش
سارا
10واقعا دیگه خیلی خسته کننده شده آخه چرا پارت نمیزارید؟یه بار میزارید یه بار نمیزارید نه تنها این رمان بلکه بیشتر رمان ها الان. همینطور شده😕💔(لطفاً نظرمو پاک نکنید😐)