پارت صد و بیست و ششم

زمان ارسال : ۷۶۶ روز پیش

احساسش می‌کرد و این یعنی آب روی آتش!
گرگ خسته و درنده هم می‌شد رام شود...
آدمش باید می‌بود و می‌دانست رگ خوابش را چگونه در دست بگیرد.
نفس عمیقی کشید...
خرناس گرگ بود...
نام لوویس به همش می‌ریخت.
گذشت‌‌‌ و گذشت، هلن رفت، نماند...
آرامش داشت اما آرامشی همراه با خشم...
از وجودش آرامش گرفت و با لوویس او را به هم ریخت.
گفته بود از او خوشش نمی‌آید، نمی‌دانست چرا

723
375,308 تعداد بازدید
1,200 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آریانا

    ۱۶ ساله 50

    من بدجور کراش زدم رو ایوان ، نمیدونم چرا اون آدم میکشه من ذوق مرگ میشم 😅آمنه جونم خسته نباشی مشتاقم هرچه زودتر پارت جدید رو بخونم 😘

    ۲ سال پیش
  • سوزان

    70

    نظرات رمان رو که میخونم مشتاق شدم رمان رو شروع کنم بخونم بنظر خیلی جذاب میاد فقط قبل از شروع یه سوال دارم از دوستان و نویسنده اسم رمان زرنیخ اما کنارش نوشته رِلگا این کلمه یعنی چی؟

    ۲ سال پیش
  • آمنه آبدار | نویسنده رمان

    زَرنیخ به انگلیسی میشه رِلگا

    ۲ سال پیش
  • سوزان

    10

    🌷💋

    ۲ سال پیش
  • ?

    60

    منم با نویسنده موافقم ازش خوشم نمی یاد

    ۲ سال پیش
  • Sara

    80

    اصن عالییییییییی هووووف حالم از این هلن به هم میخوره ینی هلن اگه واقعی بود با دستام خفش میکردم ولی خیلی رمان قشنگیه امیدوارم هیجانش رفته رفته بیشتر شه و جواب معما هاش خیلی سخت پیدا شه

    ۲ سال پیش
  • ملیکا

    60

    یه حسی بم میگه هلن واقعا اینی که تو داستان داره نشون میده نیست اصا .. فک کن ایوانو ب بازی گرفته باشه .. این بده 🙂💔

    ۲ سال پیش
  • Dayana

    80

    کاملا معلومه یه ریگی به کفش هلن هست و یچیزی این وسط غیر عادیه ولی فکر کنم حدس دوستان درست باشه و هلن از توهمات ایوان باشه

    ۲ سال پیش
  • Dayana

    70

    من قش! یکی بیاد منو از این وسط جمع کنه. آخه چرا تموم شد من پارت میخوام😢بابا این ایوان خیلی خوبه... خالقش از اونم بهتره. آمنه جان دستت درد نکنه

    ۲ سال پیش
  • ملیکا

    70

    رفتم تا پارت بعدی رمانو از اول بخونم واس بار چهارم 😐 .. خیلی خوب بود این پارت .. (خنده هاش از خنده نبود ، از خشم و بغض بود 🥺 :) خیلی دیالوگا عالین 🚶🏻 ♀️ ...

    ۲ سال پیش
  • :)

    70

    هیجان دارم واییی💫🧡

    ۲ سال پیش
  • دنیز

    ۲۲ ساله 40

    جای هیجان انگیز تموم شدد پارتش خیلی کم بود🥺

    ۲ سال پیش
قرار ما پشت شالیزار لحظاتی پیش

من تاباندختم، دختری از یک خانواده‌ی روشنفکر در دهه‌ی 30 شمسی. زندگی قشنگم، عشق شمس که از کودکی با من همراه بوده و بهش امید داشتم، یک‌دفعه دود می‌شه و همه‌چی به هم می‌ریزه. اختیارم می‌افته دست عموم که به زور می‌خواد منو به عقد پسرش دربیاره. دلو می‌زنم به دریا و از خونه فرار می‌کنم، به این امید که دوست مامانم در شمال پناهم بده، اما پیداش نمی‌کنم. وسط این همه بدبختی گیر مردی می‌افتم که اون هم ارتشی فراریه و هیچ‌کدوم به هم اعتماد نداریم اما اجباراً همراه می‌شیم تا از خطراتی که احاطه‌مون کرده جون سالم به در ببریم... غافل از اینکه... چه ماجراهایی در انتظارمونه... زندگی من یه داستان پرفرازونشیبه که از خوندنش سیر نمی‌شید.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

یک جرعه از کتاب غرور_و_تعصب

تعداد آدم‌هایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را می‌شناسم از آن ناراضی‌تر می‌شوم" هر روز که می‌گذرد بیشتر معتقد می‌شوم که آدم‌ها "شخصیت ناپایداری دارند" نمی‌شود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین

فروردین
۲۷
نقد و بررسی رمان سووشون

اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید