پارت صد و بیست و چهارم

زمان ارسال : ۷۹۴ روز پیش

سفت و سخت پای من مانده بود.
- نه،‌ نمی‌خوام همه‌ش حواسم به این باشه.
- به چی؟
- به اینکه اون کاری نکنه، اینطوری روش حساس می‌شم، با کوچکترین کارش واکنش نشون می‌دم. من می‌خوام باهاش یه رابطه آروم داشته باشم.
تک خنده‌ای کردم.
رابطه آرام با من؟
من را چطور دیده بود که می‌خواست رابطه‌اش دوام داشته باشد؟
آدم‌ها یک روزه عاشق می‌شدند...
مثل من!
مثل هلن..‌.
م

727
379,208 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سارا

    20

    لعنتی شدید منتظر پارت جدیدم که ۲۰ دقیقه دیگه میاد

    ۲ سال پیش
  • Dayana

    70

    آقااا من چرا دلم واسه ایوان داره قنج میره؟ مخصوصا اونجا که گفت کنارشون بشینم و از قاتل بپرسم😂😂وای خدای من تو چرا انقده خفنی پسر

    ۲ سال پیش
  • چشانا

    60

    دیدید گفتم احتمال زوج مارگارت و ایوان وجود داره 😁و بعد به نظر من هم اینا همش نقشه اس تو دوپارت قبل هم گفتم که لاریسا گفته من پیش خودمم میترسم از نقشه ام بگم و بعد بیاد انقد واضح سریع نقشه شو بگه😌😏

    ۲ سال پیش
  • خدای شرارت

    43

    همشون لایق مردن ...زرنیخ بکش

    ۲ سال پیش
  • Fatemeh

    20

    نمیدونم چرا حس میکنم همه اینا نقشه اییه از طرف لاریسا 🤔 میخواد انابت بمونه اطراف زرنیخ

    ۲ سال پیش
  • ...

    60

    خیلی خوب بود ... واقعا بهترین رمانی که خوندم 🥺 و رمان دوباره داره هیجانی میشه و ... ی مدت با وجود انابت هیجانش از بین رفته بود ولی باز داره بر میگرده به سبک قبل .. خسته نباشی نویسنده جون 😍🙏🏻

    ۲ سال پیش
  • Sara

    71

    عالیه وای خدا رمان داره به رواله قبل برمیگرده و کم کم دارم روی مارگارت مشکوک میشم شاید مارگارت و ایوان بهم برسن!

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید