پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۸۳۳ روز پیش

اسمان ایتالیا این روزا انگار عجیب گرفته بود.
شاید هم چون تمام شب را در خاطرات گذشته ام غوطه ور بودم حال امروزم این گونه گرفته بود.
طبق برنامه ام.
کتانی های سفید و شلوار جین زغال سنگی و کت جین و کوتاهم را تن زدم و از خانه خارج شدم.
با حنا برنامه ریزی هارا انجام داده بودیم
امروز من به شرکت شیرشاه میرفتم.
میرفتم تا در انجا مشغول به کار شوم.
حنا از من بیشتر استرس داشت.

725
318,250 تعداد بازدید
1,848 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • .

    10

    خیلی هیجان دارم ادمه رمان رو بخونم 😍😍

    ۲ سال پیش
  • N

    41

    عجبب چیزیی بودد

    ۲ سال پیش
  • N...

    40

    خیلی این پارت معرکه بود ... برام جالبه که این شیر شاه یا همون اروی چقدر خوشگله ک ایسو همین اول جذبش شد... لعنتی اسماشونم بهم میاد ... اروی و ایسو

    ۲ سال پیش
  • دینا ضیایی

    ۱۷ ساله 51

    ای کاش عکس شخصیتا رو میذاشتین خانم فریدی من واقعا کنجکاوم بدونم شیرشاه چه شکلیه:)

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید