شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت بیست و دوم
زمان ارسال : ۸۳۳ روز پیش
اسمان ایتالیا این روزا انگار عجیب گرفته بود.
شاید هم چون تمام شب را در خاطرات گذشته ام غوطه ور بودم حال امروزم این گونه گرفته بود.
طبق برنامه ام.
کتانی های سفید و شلوار جین زغال سنگی و کت جین و کوتاهم را تن زدم و از خانه خارج شدم.
با حنا برنامه ریزی هارا انجام داده بودیم
امروز من به شرکت شیرشاه میرفتم.
میرفتم تا در انجا مشغول به کار شوم.
حنا از من بیشتر استرس داشت.
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
N
41عجبب چیزیی بودد
۲ سال پیشN...
40خیلی این پارت معرکه بود ... برام جالبه که این شیر شاه یا همون اروی چقدر خوشگله ک ایسو همین اول جذبش شد... لعنتی اسماشونم بهم میاد ... اروی و ایسو
۲ سال پیشدینا ضیایی
۱۷ ساله 51ای کاش عکس شخصیتا رو میذاشتین خانم فریدی من واقعا کنجکاوم بدونم شیرشاه چه شکلیه:)
۲ سال پیش
.
10خیلی هیجان دارم ادمه رمان رو بخونم 😍😍