شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت پانزده
زمان ارسال : ۸۵۹ روز پیش
چشمانم را بسته بودم.
آرایشگر داشت خط چشمم را میکشید.
گفته بودم خط چشمم ظریف باشد
باید استرس میداشتم.اما نداشتم
امشب ،شب من بود.
حنا بالا سرم ایستاده و مدام به آرایشگر دستور میداد.
خیلی روی میکاپ حساس بود
برای همین هم همیشه بهترین و حرفه ای ترین میکاپ از آن خودش بود.
_سایه اش باید نیلی کمرنگ باشه، ولی شما داری آبی کبریتی روشن میزنی!
چشم هایم را باز کرد
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
.
30فکر کنم امروز پارتو نمیزارن چون هیچ تایمری نزاشتن واسه پارت جدید
۲ سال پیشdb
50وااااااااااااااااااااااااااایی...بالاخره رسیدیم به پارتای حسااااااااااااااااس...عرررررررررررررررر😂😍❤
۲ سال پیش?
60حرفی واسه گفتن ندارم عالیییی بوددد
۲ سال پیشN
90بازی شروع شدو پشمای منم همانا ریخت... واقعا حرفی ندارم منتظر پارت بعدیم..🥲
۲ سال پیشNfs
60...😐 خواسته زیادیه فیلم این صحنرو بخام🤭🤭🤭🤭🤭🤭🤭🤭نمی دونم چی بگم ناموسا😐 این ۱۰ ثانیه فوق العاده بودنش به کل یه رمان می ارزههههههه
۲ سال پیشHana
70عررررررررر قالبممممممممم شروع شددددد جییییییییییییغ پینبپیمیپنیدینیدینیدینپینیپبوبوزو
۲ سال پیش
Sahel
۱۷ ساله 10وااییییی این رمان محشرههههه مرجان جون😍😂