شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت چهارده
زمان ارسال : ۸۵۶ روز پیش
کمی بعد زن قد بلند و لاغر اندامی پشتم قرار گرفت.
چندین سوال پرسید و قبلش تاکید کرد رنگ موهایم خیلی زیباست و چرا قصد تغییر دارم.
جوابی نداشتم.
موهایم را رنگ زدند.
کلاه رنگ را سرم کردند.
تمام مدت خیره به آینه به خودم مینگریستم
ساعت از 5 عصر گذشته بود.
به کمک یکی از کارکنان بعد چندی موهایم را در سرویس حمام شستم.
درحالی که موهایم را با حوله میپیچاندم دوباره روی صند
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
sanam
00عالین 🦋🖤🍁🦊❤️ 🔥❤️ 🩹🎶🎧