زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت صد و دوازده
زمان ارسال : ۸۷۳ روز پیش
لاریسا جدی نگاهم کرد.
- رز؟
ابرویی بالا انداختم.
- هر کی!
از سر جایش بلند شد و من را با استفانی که با نگاهی آتشی نگاهم میکرد، تنها گذاشت.
طولی نکشید که برگشت اما این بار رز هم همراهش بود.
هکر بدی نبود اما حریف قَدَری هم در هک نیست...
طوری که باید از او میترسیدم.
نگاهش در همان ابتدای ورود میخ چشمهایم شد.
جسارت بود که در نگاهش موج میزد.
سر کج کردم و با
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
؟
120واقعا این اولین و اخرین رمانیه که حتی پارت بعدیشم معلوم نیست چه برسه به اخرش...من فقط فکر میکنم زرنیخ اخرش چی میشه ..باید نویسنده قدری باشی که یه پایان خوب براش بنویسی
۲ سال پیش?
80موافقم باهات بد جووووور✌🏻
۲ سال پیشDayana
51در قدر بودن نویسنده که شکی نیست
۲ سال پیشمعصومه
30پارت جدید نمیاد ایا
۲ سال پیشافرا
20💜😍
۲ سال پیشدیلان
30مخوف
۲ سال پیش
Dayana
60اوه مای گاد! چطور ممکنه؟ قاتل انقدر خفن که به همین راحتی خودش اطلاعات در اختیار پلیس بزاره اما بازم انقدر باهوش باشه که نتونن ردی از بزنن؟ 😮