پارت صد و یکم

زمان ارسال : ۸۹۱ روز پیش

دستش را میان دست‌هایم فشردم و با قدم‌های بلند وارد مدرسه شدیم و به محض رد شدن از در، آن‌قدر که حواسم پی زرنیخ بود، محکم با کسی برخورد کردم اما برنگشتم تا حتی عذرخواهی کنم.
دست ونسا را محکم‌تر گرفتم و به سمت کلاس‌هایش رفتیم.
بعد از آن که با دوست‌هایش رفت و خداحافظی کرد، وارد اتاق مدیر شدم.
با دیدنم لبخندی زد و سلام کرد.
- بفرمایید کمکی از دستم بر میاد؟
خیلی جدی، بدون آ

727
379,675 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • S

    10

    الان شنبه است پس کِی پارت میزارین؟😕

    ۲ سال پیش
  • ترکان

    20

    پنجشنبه رو نمیدونم ولی اگه روزای پارت گذاری نگاه کنید دیگه جمعه ها پارت نداربم

    ۲ سال پیش
  • نیایش

    60

    چرا دوروزه پارت جدید نمیاد رکوئیم زندگی هم امروز پارت ارسال نکردین

    ۲ سال پیش
  • 70

    پس پارت جدید کو؟

    ۲ سال پیش
  • Dayana

    110

    ایوان وارد میشود! یوهاهاها

    ۲ سال پیش
  • الما

    70

    😈💃💃🤩😂😂😂😂😜

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید