پارت هشتاد و نهم

زمان ارسال : ۹۰۰ روز پیش

به داخل آن‌جا سرک کشیدم...
دوباره خواستم جلوتر بروم که استفان اجازه نداد و خودش رفت.
میان راه برگشت و به دو طرفش شلیک کرد.
صدا برای کسانی که نزدیکش بودند، ضعیف شنیده می‌شد و دورتر نمی‌رفت.
اگر اینجا اتفاق مهمی در حال رخ دادن بود، چرا محافظ‌ها کم بودند؟
- محافظای کمی موندن، خیلی‌هاشون بیرون از اینجا بودن که دستگیرشون کردیم.
منعجب ابرویی بالا انداختم.
انگار که

727
379,201 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Dayana

    50

    لااقل خیالم راحته که اینا هیچ ربطی به ایوان ندارن زرنیخ ما بسی پسر خوب و باحالیه فقط یکوچولو قاتله😉😁

    ۲ سال پیش
  • الما

    40

    بچه ها اینکار و کی انجام داده کی پشتشه ایوان که نیس مگ نه😰😣😑

    ۲ سال پیش
  • رائیتی

    40

    وایییی😥خیلی وحشتناکه 😔

    ۲ سال پیش
  • Hesel

    70

    لاریسای بیچاره حق داره هرکی باشه حالش بد میشه

    ۲ سال پیش
  • بهار

    100

    خدای من چقدر وحشتناک حتی تصورش هم سخت هست 😟😟😟😟😟😟😰😰😰😰

    ۲ سال پیش
  • ترکان

    90

    فقط اخرش.(❂‿❂).

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید