مسیری از جنس شب به قلم Đõķhîوروجک (Raha F)
رمانی از 9 دختر پسر
6 پسر
3 دختر
دخترانی از جنس شب
رمانی پر از ماجرا جویی
پسرایی که سرنوشت دخترا رو به تباهی میکشند
نقشه ای که پا رو زندگیه خیلیا میزاره
کدوم پسرا چه کسایی مقصرن
ماجرا چیه ؟
کدوم نقشه ؟
با رمان مسیری از جنس شب
تخمین مدت زمان مطالعه : ۱ ساعت و ۳۵ دقیقه
دم در خونه دورنیکا زدم رو ترمز
اومدم بوق بزنم که مادمازل تشریفشو اورد
در جلو رو باز کرد پرید تو
دوری: آهاااااااا آهاااااا به به آنی خره
- کوفت کاری چطوری دیوونه
دوری : توپ راه بیوفت الان دلی کچلمون میکنه
سریع پامو رو گاز فشار دادم وووووووووووویژژژژ?🏎🏎
دم خونه دلی ترمز گرفتم
دلی دم در وایساده بود
پرید نشست عقب
دلی : ججججججججیغ چقدر دیر کردین
منو دوری دستامونو گذاشتیم رو گوشامون
دوری : دلی خخخخخفه شو دهن سرویس
دلی : مررض
- دلی خره صدای نکرتو ببر
دلی پشت چشم نازک کردو
گفت : البته
حالا ریا نباشه صداش خیلی قشنگه
گیتارم میزنه میخونه اصلا یه چیزیه
دلی از پشت اومد جلو فلشمو گرفت فلش خودشو گذاشت
دلی :هووووووی آنی حرکت کن دیگه
باز من رفتم تو فاز توهم
پامو گذاشتم رو گاز راه افتادم
میر*ق*صیدیم چه جور
...
چهارم
دلینا
حالا تکون تکونش بده ر*ق*صو نشونش بده
خخخخ
یه 206بخواب سفید اومد ب*غ*ل ماشینمون
یه پسره ژیگول دماغ عملی از صندلی پشت راننده
کلشو اورد بیرون
پسره :می خوام برسونمت ونمت ونمت
حالا ما رو داری داشتیم میترکیدیم از خنده
شیشه سمت من پایین بود
سرمو بردم بیرون
-داش تو دماغتو بگیر باد نره توش رسوندن پیش کش
پسره خشک شد
آنید دوری غش غش میخندیدن
آنید پاشو گذاشت رو گاز
مثل جت از ب*غ*لشون رد شدیم
یه 10متر جلو تر ل*ب*ا*شک فروشی دیدم
- ججججججججیغ نگه دار
آنید محکم وسط جاده زد رو ترمز برگشت عقب
آنید : چی شد ؟
- با لحن مظلوم : ل*ب*ا*شک ?🙁
دوری : زهر مار بخوری تو به خاطر شکمت داشتی به کشتنمون میدادی
- خو بی تلبیت من ل*ب*ا*شک دوس دارم
آنید : نره خر
با صدای بوق به خودمون اومدیم
ماشین وسط جاده بود آنید سریع ماشینو یه گوشه نگه داشت
خاموش کرد که پیاده شدیم یه خیلی ل*ب*ا*شک خریدیم
اونا میخریدن میدادن دست من ، من میخوردم
از شیش ظرف ل*ب*ا*شک ترش فقط یه تصفه مونده بود که داشتم میخوردم
بعله اینم تموم شد انداختم تو سطل اشغال
-الهی شکر
آنید دوری برگشتن سمتم
آنید : دلی اون قرم....
هستی
۱۶ ساله 00خیلی خیلی افتضاح بود حالم بهم خوردواقعا حیف وقتی که برای این رمان گذاشتم👿💩🤢🤮
۳ ماه پیشرها
00اسم فصل دوم چیههههههه؟
۹ ماه پیشناشنای
00کامل نبود
۹ ماه پیشب تو چ
۱۸ ساله 00حالم بهم خورد ب مولا
۹ ماه پیشستاره در شب میدرخشد
۲۳ ساله 00فصل دوم داشت با حال تر میشود ادامه بدین منتظر فصل های دیگر
۹ ماه پیشمهلقا
00مزخرفه
۱۰ ماه پیشStar
00فصل دوم
۱۰ ماه پیشMelik
۱۸ ساله 00واقعا یا رمان نزارین یا کامل بزارین چ وضعشه:/
۱۲ ماه پیشاخ یادم رف
۱۷ ساله 00خدااااایا از 2 سال قبل درخواست دادن هنو فصل دومش نیومده ینی؟ اگرم اومده باشههه معلووومه ما خبر دار نمییشیم اخههههه 😨باااواا ترخدا یه فکری بکنید چتوونه شما نویسنده ها اخه فصل دومو بده ترخداااا😰😖🖤
۱ سال پیشاخ یادم رف
۱۷ ساله 00تووووووروخداااااااا فصل دو اسمشوووو بگیید تورررروووخدا 😢خیلی باحال شده بود که یهو تمومش کردییین ترخدا اسم فصل دومو بگییییییییین 🥺🖤خدایی با این سنم دارم گریه مبکنم بگییید اسم فصل دومووو🫤😰😖
۱ سال پیشzeynab
۱۸ ساله 22زیاد لوسن دختراش
۱ سال پیشNoray
10این ۲ قسمته که نصفه من هیچی نفهمیدم والا اسم فصل دیگش چیع؟
۲ سال پیش..
۱۶ ساله 20اگه زحمت نمیشه رمان ها رو کامل بگذارید
۲ سال پیششادی
10قسمت اول که هیچیش معلوم نبود اخرای قسمت دو داشت خوب پیش میرفت و جای حساس رمان تموم شد لطفا رسیدگی کنید و درست رمان بنویسید
۲ سال پیش
جدیدترین رمان ها
داستان یه دختری که به همه چیزش پشت و کرده! و حالا توی دنیایِ مخصوص و ساخته ی خودش زندگی میکنه! دنیاش، کرم و قهوهای رنگه و پر از عطر تلخ قهوه و وانیل و کروسانهای تازه ... از پشت پنجره، به برخوردِ قطرههای بارون، به شیشه ی اون کافه چوبی، خیره شده و به رویاهاش فکر میکنه! تو رویاهاش ، در سالهای بسیار دورِ گذشته زندگی می کنه! تو کافهای که متعلق به خودشه و یه اتاق پشتی داره! اتاقی که پر از نقاشیهاشه و همه وسایل و ابزاری که برای به تصویر کشیدنِ تصوراتش میخواد رو در اختیار داره! ولی کسی چه میدونه!؟ شاید اونی که همیشه از طرف دیگه ی خیابون بهش خیره میشه، جوری زندگیش رو تغییر بده که حتی خیال پردازی هاشم بهش قد نمیده!
راه های دانلود اپلیکیشن
ژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف
اسفند
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
بهمن
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
دی
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آذر
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آبان
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
الهام
۳۰ ساله 00آخه احمق اینم شد رمان جای احساسش تموم شد روانی حیف وقتم