اگه گفتی من کیم

به قلم خیر ندیده

عاشقانه طنز

بهار راد ۲۱ساله لیسانه معماری بر حسب عمل انجام شده مجبور به ازدواج زوری(البته زوریه زوری هم نه) با نوه ی دوست پدر بزرگش می شه اما چون پسره پول داره تصمیم کبری می گیره که اول خوب پسره(پرهام) بچاپه و بعد…پایان خوش


959
106,088 تعداد بازدید
609 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ ساعت و ۱۶ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • M

    ۱۴ ساله 10

    ممنون از نویسنده رمانش عالی بود

    ۱ ماه پیش
  • آرینا

    ۱۶ ساله 20

    دوستان یه رومان بود ک طنز بودش بعد دختره خونواده پولداری نداشته و باباش خدمتکار یه خونواده پولدار بوده مامانشم اشپز شون بوده بعد دختره یه دایی به اسم میثم داشت ک لات بود اسمش چیه کسی میدونه

    ۱۰ ماه پیش
  • مبینا

    10

    عاشقتم دیوونه

    ۱۰ ماه پیش
  • فهیم

    00

    عاشقتم دیوونه که دوتا جلد هم داره

    ۸ ماه پیش
  • مهی

    00

    عاشقتم دیوونه

    ۲ ماه پیش
  • ....

    ۰۰ ساله 00

    در یک کلام عالییییییییی😍😍😍

    ۲ ماه پیش
  • رمان مزخرفی بود

    ۱۹ ساله 00

    خیلی رمان آبکی بود

    ۲ ماه پیش
  • fafa

    ۲۳ ساله 00

    عالییی بینظیز

    ۲ ماه پیش
  • Zahra

    ۱۹ ساله 00

    وای خیلی باهاش خندیدم دوسش داشتم

    ۲ ماه پیش
  • Sosan

    10

    عالی من ۱۰ دفعه خوندمش بازم ازهمه رمان های طنز جذابتره

    ۳ ماه پیش
  • MOONCHILD

    00

    رمان عالی ممنون🥰

    ۳ ماه پیش
  • S

    31

    آخه تو کی باشی بیای شلوار کردی مسخره کنی برو شلواری که تو دهات خودتون میپوشن مسخره کن بی شعور

    ۵ ماه پیش
  • اریکا

    ۱۸ ساله 42

    در عین غیرواقعی بودن خوب بود تلاش نویسنده غیرقابل انکاره🌱

    ۵ ماه پیش
  • وای عالی بود

    00

    وای عالی بود

    ۷ ماه پیش
  • زهرا

    10

    کسی رمانی مثل این سراغ داره ؟

    ۷ ماه پیش
  • حانیه

    00

    عالییییی بودددد واقعااا خیلی خندیدم

    ۸ ماه پیش
  • باران

    00

    عالی بود

    ۸ ماه پیش
  • sajedeh

    ۱۵ ساله 00

    رمان خوبی بود

    ۸ ماه پیش
حسرت با هم بودن لحظاتی پیش

عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل‌های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می‌ریخت اما مجید عشق ممنوعه‌ی من بود! مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم‌شان خانواده‌اش نمی‌دونست و برادرم با وسط گذاشتن جونش رضایتش را بدست آورد. اما چه اتفاقی می‌افته اگه شکوه بفهمه پسرش مجید هم در تمام مدت دلباخته‌ی من بوده و درصدد فرصت مناسب برای ابراز علاقه‌اش به من؟...

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.