خیانتکار عاشق 2 (جلد دوم ) به قلم Fatemeh_destroyer
روایت زندگی دختر چهار سال پیشه...
همون خیانتکار عاشق که ویرانگر بود و ویران شد...
سنگدل بود و دلشکسته شد
لاشی بود و لاشه شد...
همون دختری که سقوط کرد با قلبی که زیره پای عشقش
موند...!
ادامه ی داستان عاشق های ویرانگر زخم خورده
خیانتکارهای عاشقی که به اشتباه عاشق شدن و تقاص
پس دادن.
پایان خوش
تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ ساعت و ۸ دقیقه
ناگهان نفس عمیقی کشیدم.
الان وقتش نبود.
و بهش مشکوک بودم!
نمی تونستم درحالیکه از احساسش مطمئن نیستم، ریسک بکنم.
سکوتم رو که دید اصرار نکرد.
بلند شد و دستش رو به سمتم دراز کرد
_مادموازل افتخار یه دور رقص و میدین؟
نگاهه سرسری ای به طبقه ی بالا انداختم که صدایه آهنگ ازش میومد.
با اخمی در دل و لبخندی بر لب دست سردم رو توی دستش گذاشتم
_البته!
با لمس دستم، هیجانش اوج گرفت و توی بغل کشیدم.
سعی کردم نگاهه عصبیم رو از چشم های عجیبش بردارم!
وانمود کردن به عشقی که نداشتم راحت بود، اما نه با زل زدن توی چشم هایی که حس می کردم می تونن نفرت درونم رو از پشت لنز ببینن
دستش رو دوره کمرم گذاشت و با ریتم خاص آهنگ وادار به رقصیدن کرد.
ناراضی، و با لبخندی حرصی پا به پاش رقصیدم.
به آرامی زمزمه کردم:
یکدفعه بیا توم حل شو و خودت و خلاص کن دیگه!
بخاطر صدایه بلنده آهنگ چیزی نشنید
سرشو نزدیک گوشم برد و نفسش رو زیره گوشم فوت کرد
_کاترینا؟!
ولی نمی دونست که با این چیزها نمی تونه احساساتم رو تحریک کنه.
زمانی کسی بود که از صدای نفس ها و تپش قلبش هم به هیجان میومدم.
اما الان با هیچ ترفندی رام نمی شم
_بله؟
_می خوام برم مسافرت!
با تعجب پرسیدم:
_کی؟
_چهار روز دیگه
_به چه مناسبت؟
_کاری، البته دوست داشتم تو هم همراهم بیای
ولی دوست دارم، زمانی ببرمت که تمام وقت پیشه هم باشیم
_هر طور تو مایلی، چقدر طول می کشه؟
_یه هفته
قیافه ی مغمومی به خودم گرفتم
_ناراحت نشو عزیزم.
برای برگشت یه مهمونی بزرگ می گیرم...به عشقه تو
با هیجان ساختگی لبخندی زدم
_واااو کارل!
این عالیه ...
شیطون ادامه داد
_فقط به عشقه من.!
_فقط به عشقه تو
خم شد تا لب هام رو ببوسه
دستش رو خوندم و با زرنگی یه پیک شراب برداشتم و با ابرو اشاره ای به سینی کردم.
ناراضی اما با لبخند پیک بزرگی رو برداشت.
یه دائم الخمر واقعی بود، که همیشه ی خدا مست و پاتیل بود.
نقطه ضعفه خوبی محسوب می شد
جامش رو به جامم زد.
دنیل با سرخوشی کاذب گفت:
_به سلامتیت
متقابلا لبخنده مصنوعی ای زد و آروم گفتم:
_انشاءلله سره قبرت
چطور فکر می کنه من انقدر احمقم که نفهمم هنوز با دوس دختره سابقشه!
فهمیدن اینکه رئیس کارل جنسن، چقدر عاشق آنیتاست رساده ترین چیزی بود که فهمیدم
این مسافرت هم به اصرار آنیتا و برایه با هم بودنشون بود.
شک ندارم که برای دنیل بیشتراز یه بازیچه نیستم
بازیچه ای که بهش مشکوکه
پس فقط سه روز وقت دارم
اسو
۱۵ ساله 10👍خوبه
۴ ماه پیشریرا
10الان این نسخه داخل سایت هست، ویرایش شده و پایانیه؟ یعنی فصل سوم نداره؟ آخه توی فصل یک گفته بودن که رمان سه فصله
۸ ماه پیشیاسی
02هر داستانی داناود یکردم نهایت یکی دورزه پیخوندمش ولی دوهفته ول کشید تا این داستان رو بخونم ،شروع پاراگراف ها باید ینوشتن چه گسی حرف میزنه ولی تو این رمان اینطوری نبودگیج کننده بود خوشم نیومد
۸ ماه پیشماهک
10بسیار عالییییی
۹ ماه پیشBib
۱۷ ساله 20بنظرم عالی بود فقط قسمت نجات پیدا کردنش یهو کات شد و گیج کننده بود ولی کش ندادنش ایده خوبی بود بازم خسته نباشی عزیزم قشنگ بود
۹ ماه پیشزهرا
10سلام دستتون درد نکنه رمان نه خوب بود نه بعد
۱۰ ماه پیشملکه مغرور
31عالی بود عااالی خیلی خوشم اومد از بین بقیه رمانایی ک تا اینجا تو این برنامه خوندم قشنگ تر بود خیلی درسته ک دلگیر و ناراحت کننده بود ومن دوست داشتم اسما نمیره و اراد ب نازنین برسه و خلاصه عالی بود
۱۲ ماه پیشدختر الماس
۱۷ ساله 20بازم فکر میکنم رمان و ویرایش ترش کردن چون یه سریا دارن میگن رها و رایان😕جلد دوم اصلی بدون ویرایش واقعا قابل مقایسه با ویرایش شدش نیست. هنوز ب این فکر میکنم ک نمیتونم جلد سوم(اصلی) و بخونم ناراحت میشم
۱ سال پیش.
60چرا مث ادم تا تهش ننوشت خو ک چی شد نجات پیدا کرد اینجوری این تعریف کرد گیج شدم چی ب سر نازنین اومد ؟ بعدم جلد دومش خدایی بدون ویرایش عالی بود ک اینو می بایست سه تا فصل کنن ن اینکه اونو ویراش بدن
۲ سال پیشدختر الماس
۱۷ ساله 20وای دقیقا من عاشق این رمان بودم.بی شک میتونم بگم نزدیک ب 10 بار خونده بودمش و دوسال بود منتظر جلد سوم بودم ولی بعد ویرایش تمام شوقم از بین رفت بدون ویرایش واقعا عالی بود.
۱ سال پیشرقیه
۱۷ ساله 10خیلی رمان قشنگیه ممنون از نویسنده عزیز
۱ سال پیش....
00عااالی بود
۱ سال پیشآرزو
۱۸ ساله 00بنظرم رمان عالی بود
۱ سال پیشآیدا
11ولی ایم همیشگی نیست.بعد اینکه به هیچ عنوان نوشتن متن موزیک ها در رمان جذاب نیست.واقعا تو مخیه و فقط میخوای ردش کنی بره.بازم تاکید میکنم فحشای بیخود توش زیاد بود و اعصاب خورد کن.
۱ سال پیشآیدا
00موضوع خوب بود.تقریبا هم جذبت میکرد که ادامشو بخونی.ولی یه سری ایرادای جدی داشت.یکیش اینکه به شدت فحش ها و کلکل های تکراری و بیش از حدی داشت.درسته آدمای صمیمی گاهی به شوخی به هم توهین میکنن ولی
۱ سال پیش
عطیه
11بی شک بهترین و عالی ترین رمانی بود که حالا خوندم اونجایی که اسما مرد بشدت احساساتی شدم و این یعنی قلم نویسنده عالیه خلاصه بااحساسات ادم بازی میکنه این رمان از بس که قلم نویسنده جذابه عالیه