ماهورا زند گریمور مطرح سینما قربانی یک سوء ظن غلط ساختگی می شود... سناریوی تلخ و ناجوانمردانه ای که الوند رستگار، سوپراستار سینما برایش چیده...


78
59,951 تعداد بازدید
44 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۰ ساعت و ۳۵ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • پارمیدا

    ۲۰ ساله 00

    نظری درموردش ندارم ولی نویسنده گل تو خلاصه به جای سناریو بنویس فیلمنامه مرسی بهتره از لغات خارجی،چه انگلیسی چه عربی و چه هر زبان دیگری استفاده نکنیم این بی هویتی و بی تمدنیه

    ۲ ماه پیش
  • ارام

    ۱۹ ساله 00

    می خوام تازه بخونم

    ۳ هفته پیش
  • آنیتا

    ۱۷ ساله 00

    رمان خیلی قشنگی بود دست نویسنده درد نکنه جوری وقایع رو نوشته انگار داری باهاشون زندگی میکنی

    ۳ ماه پیش
  • فریبا

    ۲۷ ساله 10

    عالییی بود کاش همه ی ما ی محمد داشتیم اینجوری دیگه دنیا گلستون میشد

    ۵ ماه پیش
  • صدف

    ۴۲ ساله 10

    ممنون از نویسنده عزیز قلم بسیار قوی دارید عزیزم واقعا لذت بردم از خوندن این رمان عالی بود

    ۶ ماه پیش
  • سهیلا ۲۶

    00

    عالی بود

    ۷ ماه پیش
  • زیبا

    ۲۹ ساله 10

    عالییی دستتون درد نکنه نویسنده جان توف تو انسان هایی مثل الوند

    ۸ ماه پیش
  • نازیلا

    10

    عالی بود و ارزش خوندن داره، ممنون از نویسنده عزیز

    ۸ ماه پیش
  • حدیثه ,

    10

    عالی بود یکی از بهترین رمان های که خوندم

    ۸ ماه پیش
  • خودم

    10

    خیلی قشنگ بود و کاملاواقعیت جامعه رو بیان کرد...فقط نمیدونم چرا لایک کم خورده🤔.نویسنده عزیز موفق باشین💓

    ۸ ماه پیش
  • نری

    10

    زندگی به هممون یه محمد طلبکاره رمان قشنگی بود صبر و تلاش اعتماد عشق رو به ادم نشون میداد

    ۸ ماه پیش
  • محیا

    ۲۶ ساله 20

    رمان خیلی قشنگی بود قلم نویسنده عالی بود.ممنون از نویسنده عزیز

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه زهرا

    30

    رمان جذابی بود غمگین بود ولی مشکل ماهورا ممکنه برا هر کسی پیش بیاد قلمش عالی بود و دست نویسنده درد نکنه

    ۱۲ ماه پیش
  • رخساره

    ۳۲ ساله 30

    به نویسندش تبریک می گویم

    ۱۲ ماه پیش
  • نفیسه

    ۲۹ ساله 30

    جز بهترین رمانایی که خوندم بودش هم غمگین شدم خندیوم واقعا قشنگ بود باید بشه جز محبوب ترین ها فقط دوست داشتم ادامه داشته باشه

    ۱ سال پیش
  • لیدا

    ۴۳ ساله 40

    واقعا رمان عالی بود کاش همه ی محمد داشتن البته من دارم

    ۱ سال پیش
شروانو (شَروانو) لحظاتی پیش

پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم می‌گفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمی‌گنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخره‌ترین چیز ممکن بود... یکی یک‌دانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم می‌کرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب می‌دانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب می‌آمد، موهایم را شانه می‌کرد و از قوی بودنم حرف می‌زد. لبخند می‌زد و خیره در چشمان سیاهم می‌گفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات می‌سازن، بزرگ‌تر کن؛ حتی اگر هیچ‌کس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچ‌کس نداره، تو می‌تونی از ویرونه‌ها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو می‌بخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشی‌هات مبارزه کنی چون تو قوی‌ترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.