کارد و پنیر

به قلم patrishiya

عاشقانه طنز

داستان در مورد دختری به اسم کیاناست که سعی داره با فراز و نشیب های زندگیش دست و پنجه نرم کنه تا بتونه به خواسته هایی که توی دنیای امروز شاید خیلیم سنگین و غیر معمول نیست برسه !
درسته که برای رسیدن به این خواسته ها ممکنه عجول باشه اما در نهایت پاکه و پر از سادگی …
و شاید بخاطر همین پاک بودنش دقیقا جایی که فکر میکنه خورده به بن بست زندگی در جدیدی به روش باز میشه که نه تنها خودش بلکه خانواده اش رو هم درگیر یه حس و حال جدید میکنه
حسی که هم خوشاینده و هم غیر منتظره ……..


211
73,693 تعداد بازدید
101 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۴۶ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • غزال

    ۲۲ ساله 00

    بد نبود ولی اونقدر که میگفتن عالی نبود

    ۲ ماه پیش
  • فاطمه

    ۳۳ ساله 00

    رمان خوبی بود ممنون نویسنده جون بابت رمان زیباتون 🌟🌟🌟

    ۲ ماه پیش
  • Aram

    00

    من بیشتراز ۴ سال هست که رومان میخونم واین یکی از بهترین رومان ها بود

    ۲ ماه پیش
  • حدیثه ,

    00

    جالب بود موضوع رمان

    ۲ ماه پیش
  • ندا

    00

    عالی بود ممنون ازتون مثل بقیه رمانا نبود که رامتین کیانا را بدزده یا مامانش با نادر عروسی کنه عالی بود فقط کاش بازم ادامه داشت از علاقه ای که به هم داشتن و واکنش بقیه لطفا جلد دوم بسازید ممنون نویسنده

    ۲ ماه پیش
  • mohadese

    00

    رمان زیبا و بامعنی بود به شخصه خیلی چیزا ازش یاد گرفتم ممنون از نویسنده

    ۳ ماه پیش
  • موفرفری

    10

    رمان خیلی قشنگی بود ارزش خوندن و داشت قشنگی رمان اونجا که کیانا فکر میکرد سامان عاشق کیمیا شده دو برابر شد فقط آخر رمان میتونست قشنگ تر تموم بشه اما حتما بخونیدش که قشنگ بود... .

    ۴ ماه پیش
  • الی

    ۲۳ ساله 00

    عالی😍

    ۵ ماه پیش
  • پرنیان شب؛

    ۱۸ ساله 00

    خوب بود، عالی نبود بعضی جاهاش مشکل داشت. برای تازه وارد ها به دنیای رمان خون ها پیشنهاد میشه

    ۶ ماه پیش
  • الهه

    00

    رمان قشنگ وسرگرم کننده ای بود

    ۶ ماه پیش
  • Shima

    ۱۳ ساله 00

    به نظر من واقعا این رمان حرف نداشت عالی بود ممنون از نویسنده رمان با تشکر

    ۷ ماه پیش
  • اای

    ۲۷ ساله 00

    یه رمان دختر عمو پسرعمون میرن اصفهان خونه بابابزرگش اصفهان عید اونجا خانواده عموشومیبینه چن سال باهم قهرن پسرعاشق دخترعموش ولی دختره نمیدون باباپسربابایدخترو کشته ناخواسته بوده کسی میدون اسم رمان چیه

    ۸ ماه پیش
  • Khaty

    01

    بالای 10بارخوندمش.امامن اگه جای کیانابودم قبول نمیکردم سامان را.چطوری به خاطره کیمیا اومد خواهرشو گرفت؟بنظرن نویسنده می خواسته فقط جمع کنه اخرشو.ولی در مجموع رمان خیلی خوبی بود.شخصیت کیانارادوست داشتم

    ۱۱ ماه پیش
  • Yasna

    ۱۵ ساله 10

    عزیزم با دقت فکر کنم نخوندی اون اونجوری گفته بود کا عکس العمل کیانا رو ببینه بفهمه اونم عاشقش هس یا نه

    ۱۰ ماه پیش
  • ب تچ

    00

    ی رمانی بود دختره خواهرش ازدواج مکینه بعد تو عروسیش با برادر شوهر خواهرش اشنا میشه بعد میبینه این داداشه با یکی دیگه دوقلوه و .... خونشونم اتیش میگیره مجبوره بره خونه ابجیش ممنون میشم بگید

    ۱۲ ماه پیش
  • فاطمه

    ۳۲ ساله 30

    رمان دلواپس توأم میشه

    ۱۲ ماه پیش
  • Khaty

    00

    مجنون بود اسمش فکنم

    ۱۱ ماه پیش
  • ...

    20

    اسم رمان(دلواپس توهم)

    ۱۰ ماه پیش
  • اندیا

    ۱۷ ساله 21

    عالی بود یه رمان ساده اما جذاب اونقدر قشنگ بود ک توی هر خطش به حس تازه و خوب ب خواننده منتقل میکرد نایس=»

    ۱۰ ماه پیش
  • Y

    ۲ ساله 00

    ...4ý.......

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.