اونی که عاشقم کرده به قلم گل رز
دختری به اسم یسنا که مهربون و با اصل ونصبه. پدر ومادرش به یه مسافرت کاری میرن سی روزه .. یسنا طی یه سری نقشه هایی که براش میکشن سوال اینجاست این مسافرت سی روزه نقشه ست یا؟ .... بقیشو خودتون بخونین امیدوارم خوشتون بیاد
تخمین مدت زمان مطالعه : ۴۸ دقیقه
...اصلا نفهمیدم اون پسر اسانسوریه کی رفت ... از بس با وجدان سر و کله میزنم... هووووف
من : باشه ممنون
بسم الله الرحمن الرحیم
یا خدا قبولم کنن .
در زدم و رفتم داخل
من:سلام
پسر اسانسوریه: سلام بفرمایید
من:ایزدی هستم . صبح واسه استخدام باهاتون تماس گرفته بودم
پسره اسانسوریه:بله میدونم
(ببین چ بی ادبه منو سر پا نگه داشته خخ)
پسره اسانسوریه:خب خانوم. فکر کنم سنتون خیلی کم باشه .اشنایی با کامپیوتر که دارین؟
من:بله
پسر آسانسوریه:زبان انگلیسی؟
من:تقریبا بلدم
پسر اسانسوریه:مدرک تحصیلی..
یه نفس عمیق کشیدم (نترس یسنا نترررس)
- دیپلم دارم
پسره:ببخشید چی چی دارین؟
من:دیپلم
پسره:خانوم ایزدی شما مارو مسخره کردین؟ حداقل سطح سواد برای استخدام شدن لیسانسه اونم تازه کم کمش
من:خب من دیپلم دارم
پسره با داد گفت:خب منم اعصاب ندارم خانوووووم بیرررون لطفا
دیپلم داره واسم هه
بغض به گلوم هجوم آورد. این چندمین باره که بخاطر این دیپلم لامصب منو مسخره میکنن
اصلا چه ربطی به مدرک داره؟
کامیپوتر بلدم. زبانمم خوبه.. تو حساب کتابم مشکلی ندارم. اینا چرا اینطوری میکنن
وجدان:یسنا غصه نخور بریم
من:اره بریم
یک ماه دیگه باید خونه رو تخلیه کنم . هنوز
?, [۲۳.۰۳.۱۸ ۲۲:۳۶]
م کار پیدا نکردم
حتی برای پرستار بچه شدن هم فوق لیسانس پرستاری میخان هوففف
فقط یه خدمتکاری مونده . واقعا دیگه خسته شدم.
باید برم سراغ کارای مستخدمی
زنگ خونه یا بهتره بگم زنگ کاخ رو فشار دادم . امروز اومدم واسه استخدام شدن مستخدمی تو یکی از این خونه پولدارای زعفرانیه. میترسم واسه مستخدمی هم مدرک دکترا بخان والا بخدا
- بله؟
- سلام خانوم. تو روزنامه نیازمندیها مطلع شدم نیاز به مستخدم دارین
خانومه:بله. تشریف بیارین بالا
بسم الله گفتم و داخل رفتم اوههه چه خونه ایییی طرف راستش آلاچیق بود و چمن و فضای سبز. طرف چپش هم استخر. به این میگن خونه او له له ((یه کاخ رویایی رو تو ذهنتون تصور کنین. اره اره همون خخخ)
درو زدم و رفتم داخل
خدمتکار :سلام خوش اومدین الان خانوم میان
من :سلام ممنون
بلاخره خانوم خونه از پله ها اومد پایین
بنظر میرسید خانم مهربونی باشه
خانوم مهربونه:سلام دخترم بفرمایید درخدمتم
من : سلام خانوم ببخشید واسه اگهی تو روزنامه زده بودین مزاحم شدم
خانومه معلوم بود تعجب کرده یه نگا به سر تا پام انداخت . حقم داشت چون این لباسای مارکی که من پوشیدم فک کنم حقوق سه چهار ماه یه مستخدم باشه
خانوم مهربونه گفت: اما دخترم . فکر نمیکنی واسه این کار خیلی جوونی ؟ تو الان باید درس بخونـــــــ......
من:میدونم خانوم. اما واقعا به این کار احتیاج دارم.
خانومه:ببینم خونه داری؟
سرمو پایین انداختمو گفتم:نه
خانومه:پس باشه میتونی اینجا بمونی اما به شرط اینکه به تمام کارها به خدمتکارای اینجا کمک کنی. فرداشب یه جشن خونمون برگزار میشه. میخام همه چی عالی باشه
من :باشه چشم
خانومه یکی از خدمتکارا رو صدا زد
- زینب. یسنا رو راهنمایی کن تو اتاقش . بهش لباساشو بده که بپوشه از همین الان کارا رو یاد بگیره.
زینب:چشم خانوم
زینب:بیا یسنا جان اینجا میشه اتاق منو تو.
من:مرسی زینب . لباسامو کجا بزارم؟
ستایش
00موضوع اش خوب بود اگه هیجان اش بالا بود
۲ ماه پیشزهرا
01هنوز نخوندم
۴ ماه پیشایلا
۱۹ ساله 00خوب بود ولی خلاصه میکرد معلوم نبود چی به چی بود من فک کردم با آریا ازدواج میکنه ولی خیلی خالصع کرد
۴ ماه پیشنیلوفر
۲۲ ساله 00مزخرف بود موضوعش قشنگ بودا منتهی خیلی خلاصه اش کرد من خوشم نیومد چرت و پرت بود
۴ ماه پیشنسیم
۲۰ ساله 00عالی بود ،
۸ ماه پیشHeliii
۱۶ ساله 11مزخرففففففف:/
۱۰ ماه پیشخیلی عالی بود خیلی خ
۱۸ ساله 10عالی بود
۱۲ ماه پیشلیدا
۴۳ ساله 01با اختلاف بدترین بدترین بدترین رمان بود
۱۲ ماه پیشZeinab
02خیلی چرت و مزخرف بود
۱ سال پیشریحان
۱۶ ساله 11به نظرم رمان خیلی کوتاه وچرتی بود
۱ سال پیشBetany
۱۷ ساله 20موضوعش خوب بود اما خیلی خلاصه بود انگار میخواست فقط تموم شه همه چی زود اتفاق می افتاد میتونست بهتر باشه و اینکه مکالمه شون هم چرت و پرت بود کلا ۴ از ۱۰
۱ سال پیشسارو
10بد نبود ولی می توانست بهترم باشه ☺️
۱ سال پیشامیر
۱۴ ساله 16عااااالی بود مرسی از نویسنده 🌹
۱ سال پیشفاطمه
40چرته نخونین وقتتون هدر میره خیلی در هم بود اتفاقا زود اتفاق می افتاد
۱ سال پیش
زینب
۱۸ ساله 00خیلی خلاصه بود همش دو قسمت بود میتونیست هیجان بیشتری داشته باشه موضوعش خیلی خوب بود اگه همین روالو بیش می رفت رمان خیلی خوبی میشد ولی حیف نویسنده عجله کردو رمانی که می تو نست ده قسمت داشته باشه