ناسپاس

به قلم حمید درکی

داستان کوتاه

داستان در مورد مرد کتاب خوانیست که تمام عمر خود را صرف خواندن کتاب میکند و در زندگی هیچ چیز از کتاب برایش مهمتر نیست تا اینکه اتفاقاتی رخ میدهد....


31
6,764 تعداد بازدید
12 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم

    ۳۳ ساله 00

    عالی بود من کلا عاشق رمان ازنوع خوب وعالی هستم برام هم فرق نداره رمان بلندیا کوتاه ممنونم ازنویسنده عزیز عالی بود😍🌺

    ۳ ماه پیش
  • س

    01

    وقت تلف کردن

    ۶ ماه پیش
  • الهام سالار

    ۲۵ ساله 00

    رمان ناسپاس برای من باز نشد

    ۸ ماه پیش
  • رز

    ۲۰ ساله 61

    سلام سازنده ی عزیز اگه نظرات و میخونی میخواستم یه نظری هم به ما عزیزایی ک از رمان کوتا خوشمون نمیاد هم بندازی خواهش مندم ک یه رمان خوب و طولانی اجتماعی هم بزاردرکنار رمان های کوتاهتون

    ۱۱ ماه پیش
  • سازنده برنامه

    سلام رز عزیز. خیلی ها هم بر عکس شما داستان کوتاه رو دوست دارن. ناراحت نباشین امروز یک کتاب چاپ شده قرار میدیم البته به درخواست خود نویسنده. رمان طولانی و خواندنی هست.

    ۱۱ ماه پیش
  • رز

    ۲۰ ساله 10

    🙏🙏😍😍❤️❤️

    ۱۱ ماه پیش
  • نیاز

    ۱۱ ساله 30

    خو گلم مجبور نیستی بخونی

    ۹ ماه پیش
  • یاس

    00

    دلنشین بود همیشه داستان هایی راجب پدر یا مادر دلنشین هستن

    ۱۰ ماه پیش
  • فرحنار

    ۲۰ ساله 20

    قشنگ بود ولی آخر عاقبت شایان چی شد حداقل یکمی توضیح میدادن جناب سازنده

    ۱۱ ماه پیش
  • سارا

    30

    تکلیف شایان چی؟

    ۱۱ ماه پیش
  • اسرا

    10

    اینجامنظورکدوم ادیب اون که ۹۵ فوت کردبعد۴۰سالگی ادیب کامپوترنبود(کلاموضوعش خوبه ولی حقیقی نیست

    ۱۱ ماه پیش
  • لیسا

    ۱۹ ساله 20

    عالی

    ۱۱ ماه پیش
شروانو (شَروانو) لحظاتی پیش

پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم می‌گفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمی‌گنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخره‌ترین چیز ممکن بود... یکی یک‌دانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم می‌کرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب می‌دانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب می‌آمد، موهایم را شانه می‌کرد و از قوی بودنم حرف می‌زد. لبخند می‌زد و خیره در چشمان سیاهم می‌گفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات می‌سازن، بزرگ‌تر کن؛ حتی اگر هیچ‌کس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچ‌کس نداره، تو می‌تونی از ویرونه‌ها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو می‌بخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشی‌هات مبارزه کنی چون تو قوی‌ترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.