همه‌چیز از یک دیدار شروع می‌شود. دیداری بعد از ده سال؛ دیداری که خاطرات تلخ و شیرین گذشته را مقابل چشمان طاها و افرا زنده می‌کند. حالا هردو یک هدف دارند و آن کشف حقیقت است. حقیقتی که باعث این جدایی ده ساله شد و سرنوشت تلخی را برایشان رقم زد.
(خواندن این رمان به افراد زیر هجده‌سال توصیه نمی‌شود!)


75
34,974 تعداد بازدید
128 تعداد نظر
69 تعداد پارت

میتونی این رمان رو با دریافت سکه از طریق دیدن تبلیغ، رایگان بخونی!!
هنوز عضو رمان نشدی؟

همین الان روی دکمه "ارسال درخواست عضویت" بزن تا درخواستت برای نویسنده ارسال بشه و نویسنده راهنماییت کنه چطور عضو رمان بشی

کد عضویت داری؟

کد و وارد کن

69
۱۶ روز پیش

مطالعه این پارت

68
۱۸ روز پیش

مطالعه این پارت

67
۲۳ روز پیش

مطالعه این پارت

66
۵۸ روز پیش

مطالعه این پارت

2
۴۱۱ روز پیش

مطالعه این پارت

1
۴۱۱ روز پیش

مطالعه این پارت

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    در پارت 6900

    سلام نگار جان ،سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باشه انشاالله همچنان بی صبرانه منتظر ادامه رمان قشنگت هستم

    ۲ ساعت پیش
  • a.e

    در پارت 100

    عالی

    ۱ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 6900

    بیچاره افرا که نمی تونه ماهیت پلید لیلی رو به فرحان ثابت کنه ،بیچاره طه که اصلا نمیدونه ساغر واقعا زنده ست یا نه ،رمان به قدری مهیجه که آدم نمیدونه قسمت بعدی می تونه چطوری رقم بخوره ،ممنون نگار جون

    ۲ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 6800

    نگار جون برای چهارشنبه پارت جدید نذاشین ،امیدوارم مشکلی نداشته باشی عزیزم ،بیصبرانه منتظر ادامه رمان قشنگت هستم ،خدا قوت نویسنده جان

    ۲ هفته پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگار) | نویسنده رمان

    سلام عزیزم. ممنون که همیشه همراهی می‌کنی و انرژی میدی. عذرخواهی میکنم که گاهی پیامای قشنگتون بی‌جواب می‌مونن. پارت جدید الان آماده شد و میتونید بخونید. بازم ممنون از محبت شما

    ۲ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 6800

    بلاخره لیلی ماهیت اصلی خودشو نشون داد،اینکه میگن ماه پشت ابر پنهان نمی مونه ،اینه ان شاالله بقیه داستان به جاهای خوبی برسه ،ممنونم نگارجان

    ۲ هفته پیش
  • ترانه نعیمی

    در پارت 200

    بسیار عالی

    ۳ هفته پیش
  • ترانه نعیمی

    در پارت 100

    بسیار عالی

    ۳ هفته پیش
  • بهاری

    در پارت 6700

    واقعا خیلی خوشحالم نگار جون که دوباره با قلم زیباتون مارو خوش حال کردی😍😘🧡 قلمت همیشه رقصان عزیزم 🧡🏵️

    ۳ هفته پیش
  • مریم گلی

    در پارت 6700

    چقدر خوشحالم که دوباره دست به قلم شدید واقعا دلم براتون تنگ شده بود ،،انشالله به زودی فرحان پی به ذات پلید لیلی ببره ، ما هم قدر نویسندهای خوبی مثل شما رو بدونیم ،ممنونم نگار جان

    ۳ هفته پیش
  • ..

    در پارت 200

    عاللییی

    ۱ ماه پیش
  • زری

    در پارت 500

    نگار جان قلم خیلی زیبایی دارید تا اینجا از کتاب لذت بردم و درخواست عضویت دادم و منتظر کد عضویت هستم که ادامه کتاب رو بخونم لطفا به نوشتن ادامه بدید پرانرژی باشی عزیزم

    ۲ ماه پیش
  • مریم گلی

    در پارت 6600

    عزیزم هر وقت حال دلت خوب شد من بی صبرانه منتظر قلم زیبات هستم

    ۲ ماه پیش
  • مریم گلی

    در پارت 6600

    واقعا متاسفم که با نگذاشتن کامنت دل نویسندگانی همچون نگار جان را به درد آوردیم ،ولی اگه یه بار پارت گزاری انجام نشه ،سریع اعتراض می کنیم ،نگارجان ازطرف خودم از شما و بقیه عزیزان نویسنده عذرخواهی میکنم

    ۲ ماه پیش
  • هانا

    در پارت 1900

    خسته نباشی عزیزم من همه رماناتو خوندم واقعا قلمت بی نظیره حیفه ک ادامه ندی گلم خدا کنه هر چ زودتر روحیتو ب دست بیاری و ادامه بدی بی صبرانه منتظر ادامه رمانت هستم 😘

    ۲ ماه پیش
  • ایلما

    در پارت 1400

    کاملا حق میدم ب خانواده ش

    ۲ ماه پیش
شروانو (شَروانو) لحظاتی پیش

پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم می‌گفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمی‌گنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخره‌ترین چیز ممکن بود... یکی یک‌دانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم می‌کرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب می‌دانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب می‌آمد، موهایم را شانه می‌کرد و از قوی بودنم حرف می‌زد. لبخند می‌زد و خیره در چشمان سیاهم می‌گفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات می‌سازن، بزرگ‌تر کن؛ حتی اگر هیچ‌کس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچ‌کس نداره، تو می‌تونی از ویرونه‌ها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو می‌بخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشی‌هات مبارزه کنی چون تو قوی‌ترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.