داستان کوتاه عاطفه به قلم حمید درکی
نویسنده : حمید درکی
ژانر : داستان کوتاه
درمورد دخترافغانی هست پدرش مریضه برادرش پاهاش شکسته مادرش سرطان داره عاطفه مجبور میشه برای کمک خرج زندگی لباس پسرانه بپوشه واتفاق بدی میفته...
تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه
جواد به من گفت وقسمم داد به روی تونزنم، وبه کسی
چیزی نگم. منم برات دعا کردم دخترگلم ، بزودی حال
علی خوب می شه ومی تونه بره سرکار. فقط مواظب
خودت باش دخترم، آنروز عاطفه مادرش روبوسید واز
خونه بیرون زد وبه بازاررفت، یکی ازحجره داران باری
به اوجهت جا به جائی سپرد وآدرس را برای اونوشت.
عاطفه مسیر را گم کرد ودریک لحظه با ازدحام جمعیت
مواجه شد . دائم با صدای کلفت داد می زد؛ خبر، خبر،
خبر( یعنی بروید کنار) سپس یک پسریکی ازکیسه های
او را برداشت وبسرعت داخل کوچه های فرعی بازارشد
ودرمیان شلوغی مردم ناپدید شد. عاطفه که نمی توانست
تمام باررا رها کند، مدتی مردد وگریان ایستاد وبار را
دوباره به حجره داربرگرداند. که با اوقات تلخی شدید آن
مرد مواجه شد وبه عاطفه گفت: ببین پسرجون یا پول
بارو همین الان می دی یا زنگ می زنم پلیس ۱۱۰ بیاد
ببره تورو، عاطفه اشک ریزان گفت: چقدرپولش می شه
مرد گفت : هیچ می دونی تواون کیسه چی بود؟ خودت
رو زدی به خریت وبرداشتی، اومدی سرمن بازاری رو
که خودم سرخدا روهم کلاه می زارم ، گول بزنی پسر.
عاطفه که دید نمی تونه اونوراضی کنه دوباره پرسید:
پولش چقدرمی شه آقا؟ مرد بازاری : ۵ کیلومغزبادام
شورمی شه ۲میلیون تومن. با شنیدن رقم پول، عاطفه
خشکش زد. جواد بسرعت خود را به عاطفه رساند واز
ماجرا باخبرشد وروبه مرد بازاری گفت : آقا این پسر
عموی من رسول هست ، برادرکوچیکه همون علی که
براتون بارمی آورد. مرد گفت : به من چه کیه ، پول
منو میده یا زنگ می زنم الان. جواد گفت : ببین من الان
۳۰۰ تومن دارم، اینوبگیروروبه عاطفه گفت: رسول
چقدرامروزکارکردی؟ عاطفه: ۶۰ تومن جواد: بده به من
وبعد پول ها را طرف مرد بازاری گرفت : آقا بیا این
پول روبگیر، منم که اینجا زیاد دیدی خودم تا فردا ظهر
همه پول رو که ۱/۶۴۰/۰۰۰ تومن میشه بهت پس می
دم. مرد که بسیارعصبانی بود گفت : پول به رخ من
می کشی پسرافغانی. همین ماه قبل ۲کیسه ازمغازه من
مغزپسته دزدیدند. اونم می دونم کارشماهاست ، جواد:
آقا دزدی کدومه ، این طفل معصوم خودش قربانی دزدید
ما به خوشنامی معروفیم . مرد بازاری : ریختند توی این
شهر، هیچ معلوم نیست کی هستید وازکجا آمدید، همینه
دیگر. مملکت که به شماها سخت نگیره این میشه . ما
داریم اینجا کاسبی می کنیم. داری الان پولم روبده
نداری تو بروپی کارت گمشو، بعد مرد بازاری به پلیس
زنگ زد وبسرعت آنان آمدند وعاطفه را باخود بردند،
وهرچه جواد التماس وخواهش کرد، پلیس او راهم تهدید
به بازداشت کردند . طولی نکشید که عاطفه خود را داخل
ماشین پلیس دید که پشت چراغ قرمزچهارراه پرازترافیک
درانتظارعبوربودند. عاطفه سخت گریست وهق هق کنان
به آنان گفت: بخدا پول اون آقاهه رومی دم ، من کیسه رو
داشتم براش می بردم به آدرس را داده بود، یهوع یه
پسراومد یکی برداشت وفرارکرد وفت . یکی از پلیس ها
به او گفت : به ما مربوط نیست پسرجون، بابا داری،
بگوشمارش چیه؟ زنگ بزنم بیاد ، یجورپول طرف رو
بده والا شما افغانی هستید وبراتون بد می شه ومجبور
می کنند ازایران برید، افغانستان. عاطفه که دید هیچ
طوری نمی تواند پای خانواده خود را وسط بکشد،
گریه کنان ومعصومانه رازخود را به آنان گفت : من
دخترم ! بخدا داشتم بجای برادرم کارمی کردم، برید .
خونمون ببیندیش ، پاهاش شکسته. مادرم مریضه ،
پدرم کمرش درد می کنه وپول کم بهش می دن ، ۲ تا
این رمان بیش از 1,378 نفر بازدید کننده داشته است
تعداد نظرات تایید شده : 12
سحر
00بسیار زیبا و پر درد.فقط افغانها نیستند.بسیاری از هموطنان خودمون هم این زندگی پر درد رو دارن و هیچکی به دادشون نمیرسه.هه
۴ هفته پیشیسنا
۳۳ ساله 00🤔🤔🤔🤔
۱ ماه پیشسلام آقای غلامی عزیز
00سلام خدمت غلامی عزیز لطفاً رمانهایبزارید تو برنامه که ما افراد میانسال بتوانیم بخوانیم ممنونمتو رده 35تا40سال
۱ ماه پیشخاطره
۳۷ ساله 10بسیار عالی بود سپاس نویسنده محترم دم و بازدمت گرم موفق باشید 🌹🌹🌹
۲ ماه پیشنفس
10سلام بله گاهی حقیقت درونی ماانچه که دیگران فکرمکنندنیست وبه سادگی به یک بچه تهمت میزنیم ممنون ازنویسنده ای عزیزامیدوارم هرروزبیشترپیشرفت کنید
۲ ماه پیشفاطمه.م
۳۵ ساله 80سلام.خیلی دردناک بود.متاسفانه این شرایط خیلی ازبچهای ایران ن فقط افغان ک ازفقرمینالن.من خودم الان وضعیت وشرایطم شبیه خونواده عاطفس وشایدهم بدتر.🌹🌹🌹😔😔😔😔
۲ ماه پیشHamta
40خوب بود
۲ ماه پیشتنها
20خوب بود
۲ ماه پیشMaral
30کاشکی یه ذره وضعیت مالیشون خوب میشد
۲ ماه پیشsara
50داستان جالبی بود ولی ای کاش یکم بیشتر توضیح داده میشد
۲ ماه پیشاسرا
20هرچهارتاداستان جالب البته چون کوتاه بودبیشترجاهاخوب توضیح داده نشده
۲ ماه پیش
محمد پسریه که تو زندگیش نقش سیاهی لشکر رو داره و فقط پی شیطنتهای جوونیه! از بابای کارگردانش، یزدان رحمتی، میخواد وارد دنیای بازیگری بشه اما یزدان نمیذاره چون میدونه تو این مورد جدی نیست و معتقده که خودش باید گلیم خودش رو از آب بکشه بیرون! به خاطر همین هم محمد دست به کارای دیگهای میزنه تا روی پای خودش وایسه. بعد از قبول نشدن توی کنکور به بهانههای مختلف سربازیش و عقب میندازه اما دست آخر مجبور میشه که به سربازی بره! به واسطه دانیال صدیقی که توی فیلمای پدرش بدلکاری میکنه، با برادرزادهش آشنا میشه... برادرزاده دانیال صدیقی نقطه مقابل محمده! حالا وجود یه اکیپ دیوونه کنار محمد، میتونه اون و برای انجام کارایی که براشون برنامه ریخته انجام بده، تشویق کنه! اما امان از روزی که چند نفری که فکر میکنن عقل کل هستن، بیفتن کنار هم! ‼️سیاهی لشکر با دو رمان عشق آمازونی و ویانا نیوز در ارتباطه اما اگر نخونده باشین هم مشکلی پیش نمیاد.
-
مگس ژانر : #عاشقانه #طنز
-
مانکن نابودگر ژانر : #پلیسی #عاشقانه #رازآلود #جنایی
-
بی تردید ژانر : #عاشقانه
-
رمان در همسایگی گودزیلا ژانر : #عاشقانه #طنز #اجتماعی
-
اسطوره ژانر : #عاشقانه
-
افسانهای از چمروش (چَمروش) - نسخه آفلاین ژانر : #عاشقانه #تخیلی #فانتزی
-
رمان گناهکار (نسخه کامل) ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #رازآلود #هیجانی
-
تب داغ هوس (تب داغ گناه جلد دوم) ژانر : #عاشقانه #انتقامی
-
رمان عاشقانه بانوی قصه ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
غرب زده ی ایرانی ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #معمایی
-
با سقوط دست های ما ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
دختری با چشمان سرخ ژانر : #عاشقانه #تخیلی
-
اجباری بی رحمانه ژانر : #عاشقانه #ازدواج اجباری #اجتماعی #غمگین
-
ماه دل (ماهِ دل) ژانر : #پلیسی #عاشقانه #اجتماعی #رازآلود #هیجانی
-
یغمای بهار ژانر : #عاشقانه #اربابی
راه های دانلود اپلیکیشن
ژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف
دکلمه
جان دل
دکلمه
مرا به نام عشق بدنام نکن
دکلمه
کاش تو ماه بودی
دکلمه
رفتن...
دکلمه
اُهم
-
سیاهی لشگر ژانر : #عاشقانه #طنز #اجتماعی
-
گرداب سرنوشت ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) ژانر : #پلیسی #عاشقانه #معمایی #جنایی #روانشناختی
-
شیرشاه - VIP ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
التیام ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
بدلکاران «ریسمان سیاه و سفید» ژانر : #پلیسی #عاشقانه
-
دشمن بی نقص ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
اون کیه؟ ژانر : #عاشقانه #طنز #اجتماعی
-
اسلحه ی خودکشی ژانر : #پلیسی #عاشقانه
-
عطر رازقی ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #درام
یمنا
۲۲ ساله 00رمانش واقعا عالیه