داستان کوتاه ننه مشهدی به قلم حمید درکی
نویسنده : حمید درکی
ژانر : داستان کوتاه
ننه مشهدی استاد درکی
داستان درمورد پیرزنی هست
که کنار خیابان دست فروشی می کنه
چند تا از بچه های همسایه هستند
که هواشو دارند
ننه مشهدی آرزوی مشهد رفتن داره
که یهوع اتفاقی می افته ادامه ماجرا...
تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ دقیقه
لبخند زنان نگاه می کرد، نگاهش رودنبال کردم . شاید
ننه اون دوردورا خودش رودرلباس عروس می دید،
یادم اومد که یه روزبه من گفت : مش قربون شوهرم
یادش بخیر، موقعی که ۱۳ سالم بود اومد خواستگاریم
وقول داد منوبا لباس عروس ببره خونه خودش. اما
بیچاره فقیربود، همش می گفت بانو، آخه به من می
گفت بانو، حتی اززندگیم یه روزم باقی باشه لباس
عروس تنت می کنم حالا هرچقدرازازدواج ما گذشته
باشه مهم نیست . اما هیچ وقت نتونست لباس عروس
بخره وجوون مرگ شد ورفت . شاید مش قربون با
لباس عروس اومده بود ننه مشهدی روبا خودش ببره ….
پایان
این رمان بیش از 2,352 نفر بازدید کننده داشته است
تعداد نظرات تایید شده : 11
خاطره
۳۷ ساله 00عالی بود سپاس نویسنده محترم لذت بردم داستان جالبی بود 🌸🌸
۲ ماه پیشفاطمه.م
۳۵ ساله 60سلام.یعنی اون محله عرضه نداشتن پول روی هم بزارن واونوراهی مشهدکنن.اونامیخواستن واسش مغازه بگیرن.ممنونم بابت رمانتون🌹🌹🌹
۲ ماه پیشزینب
۲۲ ساله 10عجیب و زیبا بود
۲ ماه پیشNafas
۱۷ ساله 06بد نبود میشه تحملش کرد
۲ ماه پیشستاره
40سلام خیلی خیلی کوتاه بود میتونست تا مشهد رفتن ننه مشهدی وعروس کردن میناومژگان ادامه داشته باشه
۲ ماه پیشنسترن بانو
۲۵ ساله 30داستان قشنگی بود
۲ ماه پیشفرحناز
۲۱ ساله 20کاشکی مشهد میرفت اما رمان قشنگی بود ممنون آقای نویسنده بابت رمان زیباتون🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
۲ ماه پیشثنا
31چیشد چرا نرفت مشهد🥲🥲🥲 من تو دلم مووووند
۲ ماه پیشتنها
10بدنبود
۲ ماه پیشاسرا
20خیلی جالب مثل ننه مشهدی تومحل ما بود
۲ ماه پیش
محمد پسریه که تو زندگیش نقش سیاهی لشکر رو داره و فقط پی شیطنتهای جوونیه! از بابای کارگردانش، یزدان رحمتی، میخواد وارد دنیای بازیگری بشه اما یزدان نمیذاره چون میدونه تو این مورد جدی نیست و معتقده که خودش باید گلیم خودش رو از آب بکشه بیرون! به خاطر همین هم محمد دست به کارای دیگهای میزنه تا روی پای خودش وایسه. بعد از قبول نشدن توی کنکور به بهانههای مختلف سربازیش و عقب میندازه اما دست آخر مجبور میشه که به سربازی بره! به واسطه دانیال صدیقی که توی فیلمای پدرش بدلکاری میکنه، با برادرزادهش آشنا میشه... برادرزاده دانیال صدیقی نقطه مقابل محمده! حالا وجود یه اکیپ دیوونه کنار محمد، میتونه اون و برای انجام کارایی که براشون برنامه ریخته انجام بده، تشویق کنه! اما امان از روزی که چند نفری که فکر میکنن عقل کل هستن، بیفتن کنار هم! ‼️سیاهی لشکر با دو رمان عشق آمازونی و ویانا نیوز در ارتباطه اما اگر نخونده باشین هم مشکلی پیش نمیاد.
-
مگس ژانر : #عاشقانه #طنز
-
مانکن نابودگر ژانر : #پلیسی #عاشقانه #رازآلود #جنایی
-
بی تردید ژانر : #عاشقانه
-
رمان در همسایگی گودزیلا ژانر : #عاشقانه #طنز #اجتماعی
-
اسطوره ژانر : #عاشقانه
-
رمان گناهکار (نسخه کامل) ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #رازآلود #هیجانی
-
افسانهای از چمروش (چَمروش) - نسخه آفلاین ژانر : #عاشقانه #تخیلی #فانتزی
-
رمان عاشقانه بانوی قصه ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
تب داغ هوس (تب داغ گناه جلد دوم) ژانر : #عاشقانه #انتقامی
-
اجباری بی رحمانه ژانر : #عاشقانه #ازدواج اجباری #اجتماعی #غمگین
-
با سقوط دست های ما ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
دختری با چشمان سرخ ژانر : #عاشقانه #تخیلی
-
یغمای بهار ژانر : #عاشقانه #اربابی
-
ماه دل (ماهِ دل) ژانر : #پلیسی #عاشقانه #اجتماعی #رازآلود #هیجانی
-
غرب زده ی ایرانی ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #معمایی
راه های دانلود اپلیکیشن
ژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف
دکلمه
جان دل
دکلمه
مرا به نام عشق بدنام نکن
دکلمه
کاش تو ماه بودی
دکلمه
رفتن...
دکلمه
اُهم
-
سیاهی لشگر ژانر : #عاشقانه #طنز #اجتماعی
-
گرداب سرنوشت ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) ژانر : #پلیسی #عاشقانه #معمایی #جنایی #روانشناختی
-
شیرشاه - VIP ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
التیام ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
بدلکاران «ریسمان سیاه و سفید» ژانر : #پلیسی #عاشقانه
-
دشمن بی نقص ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
-
اون کیه؟ ژانر : #عاشقانه #طنز #اجتماعی
-
اسلحه ی خودکشی ژانر : #پلیسی #عاشقانه
-
عطر رازقی ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #درام
m.n
۱۶ ساله 00کاش میفرستادنش مشهد