انفجار تاج به قلم سمانه حسینی
صحرا دختری که از پنج سالگی به جرم زیبایی دزدیده می شه… برای همسری با پسری که جانشین یک سلطنت مافیایه… دختر تنها قصه بعد از هفده سال تعلیم برای ملکه مافیای شدن و همسری با این پسر که کم از شاه نداره آماده گذاشتن تاج رو سرش میشه… ولی با انفجاری که تو زندگیش رخ میده تاج از سرش می افته… ولی اون جا نمی زنه… اون یه ملکه اس.
تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و ۳۶ دقیقه
به سمت اتاق مامان رفتم حالا حالش
بهتر شده بود پرستار مهربون و خوش
قیافه اروم سرم رو از تو دست مامان
درآورد و من بازوی مامان رو گرفتم و با
هم به سمت ماشینم رفتیم هنوز هم کمی
سرگیجه داشت............
همون طور که به سمت خونه میروندم
همش فکرم درگیر اون مرد غریبه بود ولی به
هیچ نتیجه ای نمی رسیدم حتی اسمشم نگفت .
کنار خیابون نگه داشتم ولی خوب پارک
نکردم چون عجله داشتم سریع به سمت
مغازه و داروخانه کنارش رفتم و هر
چیزی که فکر میکردم لازمه رو بر داشتم
داشتم حساب می کردم که یه مردی داد
زد راننده دویست شیش سریع حساب
کردم و رفتم بیرون ولی منظورش
ماشین من نبود
منم سوار شدم و گازش رو گرفتم .
خونمون یه خونه حیاط دار تو یه محله متوسطه که جزو ارث مامانم بوده بابای خدا بیامرزم از دار دنیا فقط یه پراید داشت که همونم خرج مراسم کفن و دفنش شد
به مامان کمک کردم از پله های حیاط بالا بره هنوز هم یکم سر گیجه داره لباسای مامان و عوض کردم و
خوابوندمش قرصش رو هم دادم و با
خستگی گوشیم که تو جیبم میلرزید رو
در آوردم یه پیام از یه فرد ناشناس (دم
در خونتونم بیا بیرون باهات حرف دارم
)با تعجب به پیام لات وارانه نگاه کردم
تنها حدسم همون مرد میتونه باشه و با
این حدس کلی سوال نا جواب به ذهنم
یورش برد
با تعجب به مرد رو به روم نگاه کردم و
بالاخره دهنم باز
-شد سلام بفرمایید
+باید حرف بزنیم
-همینجا بفرمایید
+(به کوچه نگاه کرد )اینجا نمیشه
-(به اجبار )بفرمایید (و از جلوی در کنار
رفتم )
اون هم اومد و روی صبحانه خوری
نشست
و میخواستم دهن باز کنم که شروع کرد
به حرف زدن کرد
+من از شرکت پارس رایانه هستم و ما با
توجه به سابقه خوبی که داشتید و دارید
میخوایم استخدامت کنیم میدونی که یه
ماه از اخراجت از شرکت آریا میگذره و
تا حالا کسی حاضر نشده بهت کار بده
پس بهتره خوب فکر کنی چون این یه
فرصت دوباره برای زندگیته (خواستم
دهن باز کنم که دوباره ادامه داد )اگه
بهونت هم مادرته ما یکی از بهترین
پرستار ها رو براش میزاریم تا دیگه در
نبود تو شروع به کار کردن نکنه و این
اتفاق براش پیش نیاد (از جاش بلند شد
)این شانس خیلی خوبیه تا شب وقت
داری بهش فکر کنی وگرنه چیزی که
زیاده مهندس کامپیوتر خوبه و ما میریم
سراغ یکی دیگه (در خونه رو باز کرد
)نهایتا تا ساعت 8 جواب رو با همون
شماره برام ارسال کن (و در رو بست )
...
00اصلا اونو ول کن پسره چطوری پیر نشده تا ۱۷ سال بعد؟
۱ ماه پیشوب بودممنون لطفابگیی
00خوب بود من دوست داشتم ممنون که زحمت کشیدیدلطفابگیدقسمت دومش وکجامیتونیم ببینیم
۲ ماه پیشرز بنفش
۱۹ ساله 31فقط بگم حتی به اشتباه هم این رمان رو نخونین حتی به اشتباهههههههه چرا اینقدر قلم ها ضعیف شدن خب ننویسین وقتی نمیتونین خوب درش بیارین واقعا خودتون اینارو میخونین ؟ :/
۱۱ ماه پیشنلاریس
۲۰ ساله 00اسم جلد دومش چیع
۳ ماه پیشFateme
00عالی ی
۵ ماه پیشالسا
00بدک نبود
۵ ماه پیشPishi
20اولشو خوندم فقط،و باید بگم ک از شدت ضعیف بودن قلم و درهم بودن همه چی رغبت نکردم بقیشو بخونم.
۵ ماه پیشElham
10خیلی قاتیه حوصلم نکشید
۷ ماه پیشدلارام
46سلام کسی اسم رمانی ک دختره برای تحصیل میره کالج اما میفهمه قدرت ماورایی داره و... میدونه؟؟
۲ سال پیشارامش
۱۶ ساله 32من دختر افسانیم
۲ سال پیشنازنین
00اگه منظورت اونی که ساحره. هست و داداششو پیدا می کنه و دو رگه هست اسمش یادم نیست وایسا یه دقه
۱ سال پیشدختر افسانه ای
00خوبه
۱ سال پیشفرحناز
۱۸ ساله 00نه اگه پیداکردی به منم بگو
۱۲ ماه پیشeli
00من دختر افسانه ایم
۱۲ ماه پیشدختر افسانه ای
00خوبه
۸ ماه پیشaynaz
30من دختر افسانه ایم
۸ ماه پیشمریم سعادت
00تقریبا خوب بود برم جلد دومو بخونم ببینم چه خبره
۸ ماه پیشصحرا
10نمیدونم چرا احساس میکردم نویسنده داره از من میگه
۹ ماه پیشRaahiimee
۲۶ ساله 00بد نبود
۹ ماه پیشمهرانا
20چقدر چرته اه
۹ ماه پیشمعصومه
۱۵ ساله 20اول رمان واقعا چرت بود اول رمان اعتماد به سقفش خیلیییییی زیاد بوددددددد اخر رمان هم جرت بود کلا چرت بود
۱۰ ماه پیشژیانا
۱۸ ساله 00واقعا خیلی چرت بود آخرش نفهمیدم کیان مرد یا نه و اینکه رایان مجرم بود باید اعدام میشد نه اینکه فرار کنه والا دختر باید یکم ناز باشه نه مثل صحرا خشن
۱۱ ماه پیشانا
20خدایی دهنمون سرویس شده با تراژدی دختره عین پسرا روحیه اش خشن بود🗿💔
۱۱ ماه پیش
انی
60خدایی کاری ندارم دختره رو تو ۵ سالگی فقط چون خوشگله دزدین فقط یه سوال اینهمه دختر خوشگل ریخته بود واسشون اخه چرا بیان بچه بدزدن چون خوشگله جدیدا میخوان عروس پیدا کنن فک کنم میدزدن🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿