تندیسگر عشق

به قلم monika

عاشقانه مذهبی

داستان درمورد پسری به اسم سعید که جز بچه های انقلابی هستش و عاشق دختر یکی از تیمسار های ارتش میشه و ...


147
72,632 تعداد بازدید
92 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱ ساعت و ۵۹ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • A_s

    00

    🤌.........

    ۴ هفته پیش
  • srm

    00

    ببخشید من نمیدونستم نویسنده راضی نیست ، حلال کنید

    ۴ هفته پیش
  • محدثه

    00

    قشنگ بود ♥️

    ۴ هفته پیش
  • مهسا

    ۱۹ ساله 10

    خیلی قلم ضعیفی بود واقعا ارزش خوندن نداره واقعا متاسفم که وقتم رو هدر دادم خیلی آبکی و چرت از این رماناس که فرداش اسمش یادم میره مسخره بازی که آدم خنده ش میگیره هیچ چیز قشنگه نداشت

    ۲ ماه پیش
  • مهسا

    ۱۹ ساله 00

    منی که از ۱۴ ۱۵ سالگی عاشق رمان خوندن بودم و اوضاع رمانی های آروم و هیجانی رو خوندم بیش تز ۱۰۰۰ رمان خوندم میشه گفت تا الان دوران نوجوانی وقف رمان بودم رمان به شدت ضعیف افتضاح قلم صفر خیلی بد بود

    ۲ ماه پیش
  • مهرسا

    ۲۰ ساله 00

    عه دختره هم اسمم بود آخی و آها اینکه ای کاش همش در یک رده زمانی اتفاق می افتاد ولی درکل خوب بود

    ۲ ماه پیش
  • سوگل

    ۱۴ ساله 10

    رمان خیلی خوبی بود و با شرایط من که قراره همراه دوستام که عضو راهیان نور هستیم به جنوب بریم خیلی مربوط بود و عشقم رو به این سفر بیشتر کرد♥... ممنون از نویسنده🙏🏻🌹

    ۴ ماه پیش
  • .

    ۱۸ ساله 113

    کسی نمیدونه اسم رمانی که دختره کور میشه بعد پسره خرج عملشو میده بعد عاشق هم میشن چیهه

    ۲ سال پیش
  • ..

    00

    نمیدونم یا پرستش یا بگذار ستایشت کنم بود فک کنم

    ۲ سال پیش
  • A. M

    ۲۰ ساله 71

    پرستش

    ۲ سال پیش
  • پرستش

    20

    پرستش

    ۲ سال پیش
  • ف .ن

    ۳۱ ساله 00

    پرستش

    ۲ سال پیش
  • ریحانه

    00

    جنگل چشمهایش

    ۱ سال پیش
  • مهدیس

    ۱۷ ساله 11

    خوب بود

    ۱ سال پیش
  • پرستش

    20

    پرستش

    ۱ سال پیش
  • فری

    ۲۳ ساله 00

    پرستش

    ۱ سال پیش
  • آیدا

    ۲۲ ساله 00

    اسم رمان پرستش هس

    ۱۱ ماه پیش
  • چشمها

    00

    چشمهایش

    ۹ ماه پیش
  • آیدا

    ۲۴ ساله 00

    پرستش هس

    ۵ ماه پیش
  • Zahra Rafiee

    00

    من نمیدونستم نویسنده راضی نیست از این سایت رمانش خونده بشه لطفا نویسنده حلال کن

    ۵ ماه پیش
  • یگانه

    ۱۵ ساله 21

    من داستان ها و رمان های خیلی زیادی مطالعه کردم چه توی فضای مجازی و چه کتاب های چاپ شده اما به جرئت میتونم بگم این رمان یکی از بهترین هایی بوده که من خوندم تابه الان و واقعا دست و پنجه نویسندش درد نکنه

    ۶ ماه پیش
  • Fatemeh

    ۱۵ ساله 21

    واقعا عالی بود 👌🏻

    ۷ ماه پیش
  • شیرین

    00

    من رمان های حاجی شیطون و دوباره زندگی رو خوندم خیلی خوب بودن رمان سه سوت و حصار تنهایی من هم جزو بهترین رمان هان

    ۶ ماه پیش
  • الا

    ۱۹ ساله 00

    میشه اسم رمانی که دختره عاشق***دندون پزشک میشه ولی بعد تو یه شرکت کار میکنه رییس شرکت با گرفتن فیلم ازش به زور باهاش ازدواح میکنه چیه اسم هر دو پسر امیر بود؟

    ۷ ماه پیش
  • ستیا

    20

    غلط املایی زیاد داشت. خیلی هم لوس بود

    ۷ ماه پیش
  • هانیه سادات

    00

    رمان خوب وعاشقانه ای بود ولی ای کاش بیشتر پردازشش می کرد وبیشتر توضیحش میداد زود از صحنه هامیگذشت

    ۷ ماه پیش
  • (مونیکا)زهرا پهلوان

    ۲۶ ساله 10

    من نویسنده این رمان هستم و تا الان اطلاع نداشتم که رمانم در این سایت بارگزاری شده درخواست دارم سریع تر این رمانو حذف کنید این رمان فقط در سایت نگاه دانلود قابل خوندن هیت غیر از اون من راضی نیستم

    ۸ ماه پیش
شروانو (شَروانو) لحظاتی پیش

پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم می‌گفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمی‌گنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخره‌ترین چیز ممکن بود... یکی یک‌دانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم می‌کرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب می‌دانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب می‌آمد، موهایم را شانه می‌کرد و از قوی بودنم حرف می‌زد. لبخند می‌زد و خیره در چشمان سیاهم می‌گفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات می‌سازن، بزرگ‌تر کن؛ حتی اگر هیچ‌کس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچ‌کس نداره، تو می‌تونی از ویرونه‌ها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو می‌بخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشی‌هات مبارزه کنی چون تو قوی‌ترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.