دزد شیطون پلیس مغرور

به قلم atibala

پلیسی عاشقانه طنز

داستانمون درباره دختریه که به خاطر وضعه مالی و بیماریه برادرش دست به دزدی می زنه و دقیقا یک شب که داشته دزدی می کرده...


499
93,467 تعداد بازدید
290 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۳ ساعت و ۴۸ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آیسان

    ۱۶ ساله 00

    رمان خوب بود ولی جذب کنده نبود ولی من این رمان رادوست داشتم واز نویسنده ممنونم

    ۷ روز پیش
  • فاطمه

    ۱۵ ساله 20

    دوست داشتم ولی آخرش دوست داشتم که پونه با امیر ازدواج کنه یعنی امیر به جایه آقا پندار پلیس میشدو پونه با اون ازدواج میکر ولی درکل رمان خیلی خوبی بود ممنونم از نویسنده

    ۷ روز پیش
  • Setareh

    20

    عالی بود🤤🤤ولی ای کاش ادامه داشت مثلا پونه پلیس میشد و باهم میرفتن معموریت و.....

    ۲ هفته پیش
  • ..

    ۱۵ ساله 02

    عالییییییی یعنی میشه گفت بهترین رمان دنیا

    ۲ هفته پیش
  • هان

    ۰۰ ساله 00

    جالب بود بد نبود ولی خیلی جالب نبود

    ۲ هفته پیش
  • پریا

    ۱۵ ساله 00

    عالیه عالیه واقعا از خودش خیلی خیلی لذت برم و راستی اگه میشه بیشتر از این رمان ها بزارین با تشکر

    ۳ هفته پیش
  • فاطیما

    00

    عالی بود

    ۲ ماه پیش
  • محدثه

    ۱۳ ساله 00

    عالی بود

    ۲ ماه پیش
  • Mahsa

    ۱۶ ساله 10

    یک یری نقص ها داشت مثلا کیهان چطور انقد راحت به پونه اعتماد کرد به خونش راهش داد و اینکه خیلی راحت و بدون دردسر باباش پیدا کرد داداشمم که کلن یهم قیب شد ولی دوسش داشتم رمان قشنگی بود ودر اخر تنکس

    ۲ ماه پیش
  • الیس

    ۱۸ ساله 10

    بدک نی

    ۶ ماه پیش
  • Omoli

    ۱۷ ساله 00

    رمان بدی نبود ولی به گفته بعضیا ابکی بود و روند داستان تکراری اما دست نویسنده دردنکنه

    ۳ ماه پیش
  • Leila

    00

    خوب بود

    ۳ ماه پیش
  • سارا

    ۲۰ ساله 00

    دوستش داشتم رمان قشنگیه

    ۵ ماه پیش
  • رامنن

    ۲۱ ساله 00

    دوستش نداشتم خیلی ابکی بود

    ۵ ماه پیش
  • Romina

    ۰۰ ساله 50

    رمان جالبی بود، ولی روند داستانش تکراری بود، قلم نویسنده بدک نبود، به نظرم ارزش خوندن رو نداره چون نمیتونه خوب خواننده رو راضی کنه.

    ۵ ماه پیش
  • محیا

    ۱۴ ساله 00

    خوب بود

    ۶ ماه پیش
حسرت با هم بودن لحظاتی پیش

عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل‌های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می‌ریخت اما مجید عشق ممنوعه‌ی من بود! مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم‌شان خانواده‌اش نمی‌دونست و برادرم با وسط گذاشتن جونش رضایتش را بدست آورد. اما چه اتفاقی می‌افته اگه شکوه بفهمه پسرش مجید هم در تمام مدت دلباخته‌ی من بوده و درصدد فرصت مناسب برای ابراز علاقه‌اش به من؟...

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.