آرمینا

به قلم khazoon

عاشقانه همخونه ای

داستان در مورد دختری به اسم آرمینا ست که برا داداش دوقلوش به نام آرمین اتفاقی میوفته و مجبور میشه واسه یه مدت نقش داداش دو قلوش رو بازی کنه و در همین راستا با سه تا پسر به نام های دانیال ، ماکان و سپهر توی کانادا هم خونه میشه و …پایان خوش


241
74,301 تعداد بازدید
162 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۸ ساعت و ۵۲ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Khatereh

    ۲۱ ساله 00

    خوب بود

    ۲ هفته پیش
  • ملیکا

    ۱۸ ساله 00

    عالی بوددد

    ۱ ماه پیش
  • هلیا

    00

    سلام. این واقعا میتونم بگم بهترین رمانی بود که خوندم باورم نمیشه تموم شده اینقدر خوب بود که نفهمیدم کی تموم شد. خیلی خیلی عالی بود. به شدت عالی بود💕

    ۲ ماه پیش
  • ازینا

    ۵۵ ساله 00

    بسیار رومان زیباو جذابی بود خیلی خوشحالم از خوندن این رومان موفق باشید ن

    ۲ ماه پیش
  • Deli

    00

    خوب بودن این رمان بنا بر علایق خود ماس و به نظر و سلیقه ی من رمان خوبی بود نه که در حد عالی و بی نقص ولی میشه گفت که رمان به نسبت جالبی بود

    ۲ ماه پیش
  • طیبه

    01

    عزیزم شما زحممتو کشیدی ولی اثرت معمولی بود . کلیشه ای و اینکه شبیه رمانهای دیگه . آخر رمان خواستی زود تمومش کنی . جوری که من فقط بعضی جاها رد میکردم چون همه زمانها بود . امیدوارم در آثار بعدی موفق باش

    ۲ ماه پیش
  • رویا

    ۱۶ ساله 00

    عالی بود لایک ولی اگه آرمین نمیمرد بهتر بود

    ۲ ماه پیش
  • دریا

    ۱۶ ساله 00

    رمان خوبی بود حرف نداشت ولی اگه آرمین نمی مرد و سوپرایز میشدن خوب بود و اینکه دختره حق داشت با دنی ازدواج نکنه ولی به هر حال از شخصیت دنی خوشم اومد و همچنین نویسنده عزیز امید وارم موفق باشی لایک

    ۲ ماه پیش
  • لیلی

    00

    جالب بود من تا به جاهای فکر میکردم به دنی جواب بده اما حق کاملاً با دختره بود نمیشه به آدمی مثل دنی ازدواج کرد خیلی صبر و تحمل میخواد

    ۳ ماه پیش
  • رها

    ۲۵ ساله 00

    اولش باور اینکه این همه آدم بزرگ نفهمن دختره سخته ولی به هر حال با داشتن موضوع کلیشه ای ولی قلم نویسنده خوبه

    ۴ ماه پیش
  • آرشیدا

    ۲۷ ساله 00

    اصلا نتونست نظرمو جلب کنه در پارت اولش و خیلی کلیشه ای هست

    ۵ ماه پیش
  • یسنا

    ۱۴ ساله 00

    پایان غیرمنتظره بود فکر میکردم با دانی ازدواج میکنهبه هرحال یکی از بهترین رمان بود و قلن نویسنده عالی بود

    ۵ ماه پیش
  • م

    10

    اه حیف نتی که به هدر دادم

    ۵ ماه پیش
  • بابا یه دونه بوسم ند

    20

    بابا یدونه بوسم نداشتن این جه وضشه

    ۷ ماه پیش
  • نازنین

    ۱۳ ساله 00

    عالی بود

    ۷ ماه پیش
شروانو (شَروانو) لحظاتی پیش

پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم می‌گفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمی‌گنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخره‌ترین چیز ممکن بود... یکی یک‌دانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم می‌کرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب می‌دانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب می‌آمد، موهایم را شانه می‌کرد و از قوی بودنم حرف می‌زد. لبخند می‌زد و خیره در چشمان سیاهم می‌گفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات می‌سازن، بزرگ‌تر کن؛ حتی اگر هیچ‌کس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچ‌کس نداره، تو می‌تونی از ویرونه‌ها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو می‌بخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشی‌هات مبارزه کنی چون تو قوی‌ترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.