سيب سرخ حوا

به قلم سپیده طهرانی

عاشقانه اجتماعی

حوا كه سالها پيش والدين خود را در سانحه رانندگي از دست داده و كنار مادر بزرگ و پدر بزرگش زندگي آروم بي دغدغه اي داره اما با برگشت اميرسام ايرانمهر به همراه همسر نازايش درياي زندگي آرامش طوفاني ميشود


55
57,793 تعداد بازدید
27 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۹ ساعت و ۳ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Omoli

    ۱۷ ساله 00

    رمانی پراز مردسالاری و آبکی دختر داستان نقشش کلا چرت بود همش دنبال مقصربود

    ۱ ماه پیش
  • یلدینا

    ۲۵ ساله 10

    موضوع تکراری بود درست، ولی در کنار مرد سالاری ،دختر داستان به همسرش خیانت می کنه اما انگار نه انگار کار خلافی کرده و همسرش رو همه جا مقصر میدونه و این موضوع دروغ هستش

    ۷ ماه پیش
  • سحر

    ۲۷ ساله 10

    زیبا بود

    ۹ ماه پیش
  • امیر رضا

    ۴۰ ساله 11

    عالی بود

    ۱۰ ماه پیش
  • سارو

    10

    آخر درست نفهمیدم برای چی اون دختر فرستاد تو اون روستا خیلی مرد سالاری بود این رمان

    ۱ سال پیش
  • الهه

    ۱۸ ساله 40

    رمانی پر از مرد سالاری😑

    ۱ سال پیش
  • فرشته

    12

    رمان قشنگی بود،پبشنهاد مبکنم رمان رو بخونید،ممنون نویسنده جان

    ۲ سال پیش
  • فاطمه

    ۱۵ ساله 12

    خیلی قشنگ بود ممنونم از نویسنده و پیشنهاد میکنم بخونینش

    ۲ سال پیش
  • آراه

    ۰۰ ساله 21

    با سلام به همه:) موضوع رمان تکراری ولی دلچسب بود همچنین متن داستان با عیب هایی که داشت نمیذاشت که جذابیت رمان به چشم بیاد .. با تشکر از نویسنده عزیز♡

    ۲ سال پیش
  • ....

    11

    شخصیت های داستان رو دوست نداشتم😐😐😐🤔

    ۲ سال پیش
  • عالی بود نقص هایی دا

    20

    عالی بود نقص هایی داشت اما متن داستان اجازه نمی داد زیاد به چشم بیاد

    ۲ سال پیش
  • فاطمه

    ۳۰ ساله 22

    رمان خوبی بود دوست داشتم.ممنون نویسنده جون،♥️❤️💟

    ۲ سال پیش
  • Mary

    ۳۰ ساله 52

    زیاد جالب نبود که پیش پا افتاده بود جذب نکرد دختره هم با رخوت گسستی از خواب بیدار شدم فقط خواب بود

    ۲ سال پیش
  • خیلی قشنگه بخونید

    21

    عالی

    ۳ سال پیش
  • .

    42

    موضوعش کاملا تکراری بود وبه نظرم وقت تلف کردنه

    ۳ سال پیش
پیرانا لحظاتی پیش

من نه در آغوش مادری مهری دیدم… نه در چشمان پدرم عشقی… من هرگز عروسکی را لمس نکردم من حتی مزه آغوز مادرم را نچشیدم… آنچه از من ساختند، شبیه به انسان نبود چرا که آن ها ام انسان نبودند! من پاشنه بلند هایم را…تنها در میهمانی هایی میپوشیدم…که در امتداد شب…صدای اسلحه از صدای موسیقی بلند تر باشد! آنچه از من ساختند… و آنچه هستم… زیادی دردناک است… پس این قصه… قرار است داستان دردناکی برای من… و داستان متفاوتی برای تــو باشد!

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.