پرستار دوست داشتنی

به قلم Fati shiti

پلیسی عاشقانه اجتماعی

داستان راجب دختری ب اسم نرگس ک به تازگی شغلشو از دست داده...برای اینک بتونه
خرجشو دربیاره از طریق ی آگهی ک به پرستار نیاز داشتن میره برای مصاحبه..غافل از
اینک عموی اون بیمار یه خلافکاره و اون حتی هنوز نمیدونه اون بیمار کیه و مشکلش
چیه...
پایان خوش


333
78,264 تعداد بازدید
252 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۳ ساعت و ۱۲ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • پریناز

    ۱۸ ساله 00

    واقعن خیلی ببخشیدا مسخره است اون باند خلافکار ریس چی میشه چطوری تو دوسال پلیس شدن اصلن من مخم رد داد پایانش چرا اینطوری شد میتونست بهتر باشه بنظرم چرت بود ننویسی خیلی بهتره برات

    ۳ هفته پیش
  • Mahsa

    ۱۷ ساله 11

    میشه گفت با اینکه رمان دومت بود ولی خیلی خوب نوشتی ولی اشتباه تتیپی زیاد داشت کوتاه بود ولی قشنگ اگه احاساتشون بهتر توصیف میکردی رمان قشنگ تری میشد به هر حال دوسش داشتم ودر اخر تنکس

    ۲ ماه پیش
  • Omoli

    ۱۷ ساله 01

    رمان خوبی بود اما این عدداش خیلی رو مخ بودن آخر سرهم نفهمیدم این چهار کاراکتراصلی چندسالشون بودوهمچنین نویسنده بعضی از جاهارو خلاصه وار گفته بود که تو ذوق میزد

    ۳ ماه پیش
  • Diana

    ۱۳ ساله 01

    سلام خیلی خیلی رمان خوبی بود

    ۳ ماه پیش
  • باران رشیدی

    ۱۳ ساله 10

    رمان خوبی بود اما میتونست هبجان بیشتری داشته باشه اما ارزش خوندن رو داشت از نویسنده بابت وقتی ک برای رمان گذاشته تشکر میکنم

    ۸ ماه پیش
  • ارام

    ۱۷ ساله 00

    خیلی عالی بود

    ۳ ماه پیش
  • برزه

    10

    با اینکه به گفته نویسنده دومین رمانی بود که نوشته ولی خوب بود البته یکم اعداد نوشته شده اشکال داشت که فکر میکنم مشکل تایپی بود. یکم بعضی جاها خلاصه شده بود که توی ذوق میزد.

    ۳ ماه پیش
  • بهار

    01

    عالی بود رمانش

    ۳ ماه پیش
  • sana

    ۱۶ ساله 00

    عالی عالی بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونین من که عاشق رمانش شدم فقط یک اشکال داشت اونم اینه که من اخ ش نفهمیدم هر کدامشون چند سالشونه

    ۵ ماه پیش
  • مینو

    10

    توقع بیشتری از نویسنده عزیز داشتیم اعداداش رو مخ بودن بعد اتفاقا یهویی ومبهمشم همینطور این موضوع هاجون میده برای حاشیه نویسی امازیاد آبکی بود

    ۵ ماه پیش
  • Ainaz

    ۱۹ ساله 11

    خیلی خیلی عالی بود

    ۶ ماه پیش
  • نرگس

    ۴۰ ساله 01

    همین که بقیه گفتن

    ۶ ماه پیش
  • Ainax

    ۱۹ ساله 00

    رمانش عالی بود

    ۶ ماه پیش
  • نسرین

    00

    خیلی جالب بودممنون

    ۶ ماه پیش
  • نرگس

    ۱۴ ساله 00

    من این رمان رو قبلا تو یه جا دیگه خونده بودم و عالی بود اینجا شاید مشکل از جای دیگه ای بود

    ۷ ماه پیش
  • V

    ۱۵ ساله 01

    عالییییییییییییی

    ۷ ماه پیش
شروانو (شَروانو) لحظاتی پیش

پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم می‌گفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمی‌گنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخره‌ترین چیز ممکن بود... یکی یک‌دانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم می‌کرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب می‌دانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب می‌آمد، موهایم را شانه می‌کرد و از قوی بودنم حرف می‌زد. لبخند می‌زد و خیره در چشمان سیاهم می‌گفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات می‌سازن، بزرگ‌تر کن؛ حتی اگر هیچ‌کس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچ‌کس نداره، تو می‌تونی از ویرونه‌ها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو می‌بخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشی‌هات مبارزه کنی چون تو قوی‌ترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.