مادر شوهر من

به قلم فرشته باقری

عاشقانه اجتماعی

تقدیر اجباری...جدایی نا خواسته...تلاش برای رسیدن...و سرانجام جدایی
وقتی که تمام دنیا دست در دست هم بدهند تا نگذارند به او برسی،و تو تمام تلاشت را برای رسیدن به کار ببری اما چه سود...
گاهی تمام سعیت را برای جدایی میکنی،گاهی به هر دری میزنی تا فاصله بگیری اما نمیشود...نیرویی نامرئی وجودت را متصل به شخصی میکند که میلی به بودن در کنارش نداشته باشی.
بین عقل و احساس گیر افتادن خیلی دردناک است.ناچار از مقاومت،درگیر بین عشق و عقل...پایبند احساس مقاوم در برابر عقل.تلاش برای رهایی از دست تقدیر.
چه باید کرد در مقابل دست سرنوشت،سرنوشتی که باید تن دهی به خواسته اش و کنار بکشی تا شاهد نابودی او نشوی.


62
70,382 تعداد بازدید
108 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۱ ساعت و ۴۴ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • طیبه

    00

    رمان رو جهت سرگرمی خواندم جالب نبود تکراری و زیادی کشش دادید . نفس نکشیدن و بروز عشق شأن حال بهم زن بود . نویسنده جان سعی کن از رمان های دیگه کپی نکنید .

    ۲ ماه پیش
  • هستی

    00

    رمان قشنگی بود خسته نباشی نویسنده عزیز😊

    ۳ ماه پیش
  • برزه

    00

    جالب نبود

    ۵ ماه پیش
  • ساناز

    00

    سلام واقعابرنامه خوبیه رمان هاش که عالی.فقط من وسط چند جاش متن های تکراری ازبخش های دیگه میدیدم که نمیدونم چرا اونطوری بود. لطفارسیدگی کنین.ممنون.

    ۵ ماه پیش
  • سحر ۳۵

    00

    بد نبود

    ۶ ماه پیش
  • نرگس

    00

    زیاد رمان خوندم ولی این جزئ چرت ترین بود،بعد این همه هم کشش داده،.در کل نویسنده جان خسته نباشی، 😉

    ۱۱ ماه پیش
  • تی تی

    00

    ی جای داستان گفته مامان میلاد مرده ی جای دیگشم مهری ننشه

    ۱ سال پیش
  • تی تی

    11

    اینکه هر دیقه زرتی دخترع تو موقعیتی که حساسع به جای راه چاره نفس کم میارع حتی تو کوچیکترین جاها خیلی رو مخه بد فرم رومخه ای کاش نویسنده عزیز شورشو در نمیاورد

    ۱ سال پیش
  • محدثه

    ۲۵ ساله 00

    خوب بود

    ۱ سال پیش
  • آوا

    01

    عالییی بوددد خیلییی رمااان خفنی بود همه چی عالی بود بار دوم دارم میخونمش ممنونم از نویسنده

    ۱ سال پیش
  • ......ً

    50

    شخصین دختره خیلی چندش حال بهم زن بود اوووووق🤢🤢🤢

    ۲ سال پیش
  • Him

    40

    چرا نغمه انقدره تفلون و بدرد نخوره هرکی جاش بود میشست میزاشتش کنار بعد دعواهاشون ابکی بود چرا مثل ژله رو ویبره بود😐

    ۲ سال پیش
  • حلما

    10

    اینان همش میلرزن خخخخ

    ۲ سال پیش
  • رمانش خیلی آبکی بود

    50

    رمانش خیلی آبکی بود فقط میخواستن بزور یه اتفاقی پیش بیارن که اینا از هم دور بشن و خیلی خز برسن بهم

    ۳ سال پیش
  • ...

    61

    اخه نغمه بیش از حد میلرزه

    ۳ سال پیش
حسرت با هم بودن لحظاتی پیش

عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل‌های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می‌ریخت اما مجید عشق ممنوعه‌ی من بود! مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم‌شان خانواده‌اش نمی‌دونست و برادرم با وسط گذاشتن جونش رضایتش را بدست آورد. اما چه اتفاقی می‌افته اگه شکوه بفهمه پسرش مجید هم در تمام مدت دلباخته‌ی من بوده و درصدد فرصت مناسب برای ابراز علاقه‌اش به من؟...

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.