راجع به پسری هستش که بنا به دلایلی در تیمارستان بستری شده و متاسفانه
هیچکسی نمیدونه مشکلش چیه و نمیتونه حریفش بشه چون فوق العاده پرخاشگره…تا اینکه…..!


580
89,387 تعداد بازدید
270 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۳ ساعت و ۲۰ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • هاناا

    00

    جلد دومش رو میخواممممم

    ۱ هفته پیش
  • هلیا

    00

    هست توی همین اپلیکیشن

    ۱۵ ساعت پیش
  • M

    00

    عاشق رمانشم، دوس دارمسریع برم سراغ جلد دومش

    ۲ هفته پیش
  • ASA

    00

    جلد دومش چرا نمیااااااااااااااااااااد

    ۲ هفته پیش
  • پارمیدا

    ۱۶ ساله 00

    رمان جالبی بود تا اینجا

    ۱ ماه پیش
  • لیلا

    ۱۸ ساله 00

    جالب بود ولی جلد دومشو بهتر شرح کرده!

    ۱ ماه پیش
  • رومینا

    00

    به نظرم رمان متفاوت و جالبی بود، نویسنده باید قلمشو تقویت کنه، وقتایی که میرفت پیش رایانو خیلی خوب توضیح میداد ولی جاهای دیگه رو کمی مسخره شرح کرد، ارزش خوندنو داشت.

    ۲ ماه پیش
  • Elham

    10

    توی پنج پخش یا ۵۰۰ ص هچ اتفاق خاصی نیوفتاد با اینکه موضوع خوب بود ولی خعلی طولش داده ولی بعضی جاهاروهم خعلی خلاصه نوشته خلاصه موضوع خوب بود ولی عیب های زیادی داشت

    ۵ ماه پیش
  • مینو

    ۱۹ ساله 30

    موضوع داستان بطور کلی خوب بود اما قلم نویسنده خیلی ضعیف بود .همه داستان رو خیلی کلی وخلاصه توضیح میداد یجاهایی گفتاری ویجاهایی کتابی مینوشت که خیلی رو مخ بود.خود نویسنده چیزی رو که نوشته رو نقض میک

    ۷ ماه پیش
  • کرشمه

    00

    رمان قشنگیه و دوستش داشتم.باید جلد دومش رو بخونم

    ۷ ماه پیش
  • پناه

    03

    واقعا قشنگ بود، یکی از به یاد موندنی ترین رمانایی که خوندم

    ۷ ماه پیش
  • مری

    30

    دوستان جلد دوم این رمان اسمش یک قطره خون ِ تو همین برنامم هست

    ۸ ماه پیش
  • Poi

    00

    تشکر💙

    ۸ ماه پیش
  • آوش

    ۱۵ ساله 00

    عالییی بود حتما بخونید فقط کاش جلد دومش هم بود😍❤️

    ۸ ماه پیش
  • مریم

    ۱۴ ساله 00

    بسی بسی جالب و زیبا بار دوممه دارم این رمان و میخونم❤

    ۸ ماه پیش
  • Neda

    ۱۷ ساله 00

    این رمان عالی بود لطفا ادامه اش هم بنویسید

    ۹ ماه پیش
  • ایدا

    10

    عالی بود..... در انتظار جلد دوم.

    ۹ ماه پیش
حسرت با هم بودن لحظاتی پیش

عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل‌های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می‌ریخت اما مجید عشق ممنوعه‌ی من بود! مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم‌شان خانواده‌اش نمی‌دونست و برادرم با وسط گذاشتن جونش رضایتش را بدست آورد. اما چه اتفاقی می‌افته اگه شکوه بفهمه پسرش مجید هم در تمام مدت دلباخته‌ی من بوده و درصدد فرصت مناسب برای ابراز علاقه‌اش به من؟...

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.