قصه‌ی آدم‌های متفاوتی‌ست که باهم برای آینده تلاش می‌کنند...دختری خاص که دست سرنوشت او را با پسری خاص آشنا کرده و همراهی او از هر چیزی برایش شیرین‌تر است....لحظه‌هایی در زندگی آدم‌ها هست که با تمام وجود احساس تنهایی دارند، اما خداوند لحظاتی را برایشان رقم زده که با عمق وجود خوشبختی را احساس کنند... چقدر فاصله‌ی بدبختی تا خوشبختی کوتاه است....


78
60,633 تعداد بازدید
60 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ ساعت و ۳ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • راهین

    ۳۷ ساله 00

    زمان تخیلی خوبی بود من خیلی دوستش داشتم

    ۴ هفته پیش
  • Zahra

    00

    بنظر زیبا میاد

    ۲ ماه پیش
  • Gh

    20

    رمان خوب بود من رمان پلیس دوست دارم اما آدمای خاصش میشه گفت تخیلی بود

    ۳ ماه پیش
  • سیتا

    00

    رمان بد نبود می شد یه دفه خونده

    ۵ ماه پیش
  • مهسا

    ۱۴ ساله 00

    خیلی خوب بود

    ۱۲ ماه پیش
  • .‌‌

    00

    ارزش خوندن نداره جالب نبود

    ۱۲ ماه پیش
  • Ghazale

    10

    خیلی زیبابودوبابقیه رمان های پلیسی ک خونده بودم متفاوت ممنون ازنویسنده این رمان زیباوخاص🤍💜

    ۱ سال پیش
  • نسرین

    00

    خوب بود

    ۱ سال پیش
  • ثنا

    ۱۳ ساله 10

    خلاصه: یک دختر با یک نیروی خاص همراه با یک گروه خاص که با پلیس همکاری می کنه بچه ها جدی خلاصه دیگه ای نداره البته به نظر من

    ۱ سال پیش
  • ثنا

    ۱۳ ساله 30

    مدیونتونیم گیتاجون و امثال اون ممنون و همیشه مدیون پلیس هایی هستیم که برای محافظت از ما جون ودل میزارن و همچنین ممنونم از نویسنده گل که یک رمان آموزنده و زیبا و جدید نوشتند موفق باشید التماس دعا

    ۱ سال پیش
  • ترلان

    10

    خیلی خیلی از نویسنده ممنونم این رمان واقعا زیبا بود و مثل اسمش خاص زیبایی رمان منو به وجد آورده واقعا محشر بود خیلی ممنون از نویسنده 🙏🌹و توسعه میکنم بخونینش

    ۲ سال پیش
  • ملیسا

    ۱۵ ساله 10

    قبل از اینکه بخونم رمان رو چک کردم همه رمان هایی که خونده بودم والا اینجور نبود که از زبون نویسنده گفته بشه دختره خودش حرفاش رو میزد نه این که نویسنده بگه حنانه پاشد خوابید خورد مرد از نظرم بد بود ღ

    ۲ سال پیش
  • راحیل

    ۱۴ ساله 13

    این رمان واقعا مث اسمش خاصع من عاشق رمان های پلیسی عاشقانه و طنز و کلکی و غمگینم واقعا ی سریاشون محشرن

    ۲ سال پیش
  • .....

    132

    نویسنده جان کرمان شهر کوچکی نیست که مسافرخانه اش یکی باشه و خیابان و رستورانش فقط یکی باشه نیومدی ندیدی تو اینترنت یک سرچ میکردی بعدهم لهجه کرمانی زبان غیرآدمی نیست که تورمانت فقط خندیدن واقعا زشته

    ۲ سال پیش
  • سارا

    20

    درکل منظورم اینه جمله بندی هاش و حرفاشون قاطی هست

    ۲ سال پیش
شروانو (شَروانو) لحظاتی پیش

پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم می‌گفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمی‌گنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخره‌ترین چیز ممکن بود... یکی یک‌دانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم می‌کرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب می‌دانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب می‌آمد، موهایم را شانه می‌کرد و از قوی بودنم حرف می‌زد. لبخند می‌زد و خیره در چشمان سیاهم می‌گفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات می‌سازن، بزرگ‌تر کن؛ حتی اگر هیچ‌کس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچ‌کس نداره، تو می‌تونی از ویرونه‌ها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو می‌بخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشی‌هات مبارزه کنی چون تو قوی‌ترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.