هلیا گلی که از درون گل دیگری روئیده است
گاه یک شباهت و یک عشق یک طرفه سرنوشت را برهم میریزد و ارامش قلب را تا مرز نیستی میکشاند


54
66,245 تعداد بازدید
48 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۳ ساعت و ۱۰ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • محدثه

    ۱۴ ساله 222

    بچه ها هر***سلیقه ای داره .من غمگین دوست دارم چون شما دوست ندارین سازنده نمیتونه نزاره که😐👌به نظرات بقیه هم توجه کنین

    ۳ سال پیش
  • مبینا

    ۱۵ ساله 00

    واقعا که حق گفتی 😊

    ۴ ماه پیش
  • م

    00

    چه مزخرف اه همش اینور رفتم اونور رفتم ادکلن خالی کردم غش کردم دوباره از فرداش همون آش و همون کاسه از نویسنده های عزیز خواهشمندیم یا رمان ننویسین یا مینویسین قلمتون رو قوی کنین به خدا از بس نت هدر دا

    ۴ ماه پیش
  • Masi

    10

    سلام دوست عزیز میشه رمان عاشقانه خوب با قلم قوی سراغ دارید؟خسته شدم از بس رمان ها رو بخاطر جذاب نبودن نصفه ول کردم

    ۸ ماه پیش
  • دخترک

    ۱۵ ساله 00

    خب مثل همه ی رمانا یا روند حوصله سر بر و قابل پیش بینی طی شد... ولی خب بد نبود

    ۸ ماه پیش
  • گل

    41

    سلام. جدیدا توی داستان ها جز ترویج فساد ومشروب خواری چیز مفیدی به نسل جدید آموزش دیده نمیشه .انتظاری بهتر شدن زندگی جوونی که این داستان ها رو میخونه محاله

    ۸ ماه پیش
  • زهرا

    ۱۷ ساله 04

    اصلا رمان خوبی نبود دستت بشکنه اینجوری رمان ننویس

    ۸ ماه پیش
  • هانیا

    00

    رمان بدی نبود ولی میتونست بهترم باشه در نوشتار بعضی از کلمات فعل های جمع و مفرد اشتباه شده بود

    ۱۰ ماه پیش
  • ghazali

    ۱۷ ساله 00

    دوصش داشتم،خیلی قشنگ بود، وایبی ک بهم میداد و درک میکردم؛ یکم غمگین میکرد آدمو،ولی زیبا بود؛

    ۱۰ ماه پیش
  • ندا

    ۱۸ ساله 00

    خوب بود ولی خیلی زود تموم شد 😒

    ۱۰ ماه پیش
  • ghazal

    00

    عالی بود خیلی قشنگ بود:)!

    ۱۱ ماه پیش
  • زهره

    00

    اصلا قشنگ نبود خیلی بی محتوا

    ۱۱ ماه پیش
  • ....

    ۲۰ ساله 00

    عالییییی

    ۱۲ ماه پیش
  • فاطمه

    ۲۰ ساله 01

    عالیییی بود اشکمو در آورد

    ۱ سال پیش
  • سلین

    00

    دست نویسنده درد نکنه ولی خب من خوشم نیومد خیلی زود از کنار همه چی میگذشت و پدارمم که زد کشت من موندم اصلا پدارم چرا اومد که بمیره هم

    ۱ سال پیش
  • سلطان

    ۱۶ ساله 00

    من ک خوشم اومد بنظرم خیلی عادی بود اولش رمانتیک با اومدت پدرام یکم بد شد پدرام ک مرده اون تا عاشق معشوق بهم رسیدت

    ۱ سال پیش
شروانو (شَروانو) لحظاتی پیش

پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم می‌گفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمی‌گنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخره‌ترین چیز ممکن بود... یکی یک‌دانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم می‌کرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب می‌دانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب می‌آمد، موهایم را شانه می‌کرد و از قوی بودنم حرف می‌زد. لبخند می‌زد و خیره در چشمان سیاهم می‌گفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات می‌سازن، بزرگ‌تر کن؛ حتی اگر هیچ‌کس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچ‌کس نداره، تو می‌تونی از ویرونه‌ها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو می‌بخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشی‌هات مبارزه کنی چون تو قوی‌ترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.