رمان های آنلاین رمان های در حال تایپ
۹ ساعت پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : آزاده دریکوندی
ژانر : عاشقانه
خواندن رماندژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس میکنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس میکنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار میشنوید و فکر میکنید قبلا شنیدید... فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصهی ما همهی ترسش همین حسه! نه اینکه از خودِ دژاوو بترسه، فقط نگرانه اتفاقات گذشته تکرار بشن و باز هم اون غمی که تجربه کرده به سراغش بیاد. گلشن از شباهت اتفاقات امروزش با گذشتهاش میترسه!
۱۲ ساعت پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : نازنین مرادخانلو
خواندن رمانماهرخ برای فرار از سنت قدیمی و ازدواج با پسرعموی خود، با فرار نابههنگامش پا در راهی نامعلوم و گردابی کشنده میگذارد. زمانی که امیدش ناامید شده و پلهای پشت سرش در آتش نادانی سوخته و او در یک قدمی مرگ است؛ نوری میتابد، نوری به اسم…
۱۳ ساعت پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : صدیقه سادات محمدی(نگار)
خواندن رمانقصهی سوگند، دختر دانشجویی که پدر و مادرش در بمباران دوران جنگ تحمیلی کشته میشوند. سوگند با وجود موانع و مشکلات زیادی که سد راه میشوند، خواهرش سوگول را حمایت میکند و تمام تلاشش این است که سوگل کمبودی احساس نکند؛ اما با گذشت چند سال و در پی آشنایی سوگل با پسری به نام متین، دردسرهای تازهای برای سوگند به وجود میآید که...
۱۶ ساعت پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : محدثه کمالی
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
خواندن رمانمرگ از زندگی پرسید: چرا همه از من متنفرند ولی به تو عشق میورزند؟ زندگی پاسخ داد: چون من یک دروغِ زیبا هستم و تو یک واقعیتِ تلخ... شامل 3 داستان متفاوت با ژانری متفاوت
۱۹ ساعت پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : نیلوفر سامانی
خواندن رمانهمهی ما در دوراهی زندگی قرار گرفتهایم گاهی هم بیشتر از یک دوراهی بوده است شاید سهراه یا شاید هم چهارراه اما این بزرگترین دوراهی زندگی من بود زمانی که فقط یک گلوله مانده بود و باید انتخاب میکردم. انتخاب میکردم که جان چه کسی را نجات بدهم جان کسیکه قلب مردهام را زنده کرد؟ یا جان کسیکه پس از سالها آمد تا مرا از بند نجات دهد و به بالهایم شهامت پرواز بدهد؟ شاید هم آن گلوله را باید صرف خود میکردم! سرگرد بردیا محمدی پس از ماه ها تلاش برای دستگیری امیرسام دلاوری با شکستی بزرگ مواجه میشود اما این باخت قرار نیست تنها امتحان وی باشد! امیرسام که عضوی از مافیا بزرگ کشور است برای جبران خسارت های وارد شده تصمیم به ربودن بهار ،خواهر بردیا میگیرد. سرگرد جوان ما برای نجات خواهر اش با این باند مواجه میشود و این رویداد سبب آشکار شدن رازی بزرگ میشود! رازی که زندگی همه را دگرگون میکند.
دیروز پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مریم دولتیاری
خواندن رمانزمانی که در نواشهر سوگند، دختر بیست و سه سالهی خانواده کاملی به طرز وحشتناکی به قتل میرسد و جسدش ساعتها پس از مرگش در اطراف شهر کشف میشود، دانیار سلیمزاده، فرزند ارشد خانواده سلیمزاده، به دستور پدر آماده رفتن به تهران است برای قدم گذاشتن در مسیر شغلیای که از پیش برایش تعیین شده است، امّا این اتفّاق به یک آن، همه چیز را تغییر میدهد و دانیار را از رفتن منصرف میسازد. او قدم در مسیری میگذارد که در نهایت به کشف وقایعی هولناک منتهی میشود. وقایعی که نه تنها زندگی خودش و اطرافیانش را تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه یک شهر را به هم میریزد. و دانیار که اسیر عشقی دیوانهوار میگردد، در این مسیر بی گدار به آب میزند...
۲ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : فرگل حسینی
خواندن رماننیکان دختری که با صورتی پر از لک وکک مکک ها به دنیا اومده. این مسئله همیشه آزارش میده واعتماد به نفسشو گرفته. بااین حال اون عاشق پسرعمه ناتنیش شده ومیخواد در هرصورتی خودش وبه اون نزدیک کنه.
۲ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : آمنه آبدار
خواندن رمانپدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم میگفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمیگنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخرهترین چیز ممکن بود... یکی یکدانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم میکرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب میدانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب میآمد، موهایم را شانه میکرد و از قوی بودنم حرف میزد. لبخند میزد و خیره در چشمان سیاهم میگفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات میسازن، بزرگتر کن؛ حتی اگر هیچکس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچکس نداره، تو میتونی از ویرونهها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو میبخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشیهات مبارزه کنی چون تو قویترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.
۲ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : سونیا منصوری
خواندن رمانداستان زندگی دیلانِ که با یه پسری آشنا میشه و از هم خوششون میاد اما اون پسر یه مشکلی داره که خانوادهاش رضایت به ازدواجشون نمیدن ... یه روز دیلان دفترچهای پیدا میکنه از زندگی مادرش و اون باعث میشه که از اون طریق پدرش رو راضی به ازدواج با یزدان بکنه.
۳ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : ستاره لطفی
خواندن رمان«آنسوے ترس و وهم، زنے با عشق ایستاده بود!» شهری که متعلق به «دنجترین جای عاشقان» بود، حال در سیاهی محض غوطهور است و بیگناهان را در خود میبلعد. آنیا، یکی از این افراد بیگناه است که به دام این تعویذ چندینساله میافتد و پای خانوادهاش هم به این ماجرای شوم باز میشود. در این شهرک خالی از سکنه، بوی خون خشک شده به مشام میرسد و دلیل اصلی این ماجرا، در دل شخص مجهول داستان خاک میخورد.
۳ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : ستاره لطفی
خواندن رمان«شاید همان تحولی که همیشه آن را از خدا میخواهی، اختتام یک ماجرا و آغازی برای رخدادی جالبتر باشد!» رامش دختری که در نژنگ سادگیاش، تمام خود را از دست میدهد. با دسیسهچینیِ مشئومِ رفیق و آشنا، دخترک از مرز ایران خارج میشود و حیات او در حوالی آرکانِ قصه، رقم میخورد. گاهی باید ضربه خورد، باید جان و تنت خراشیده شود تا بالاخره به آرامش ابدی برسی. رامش، دختری تک و تنها که از همه ضربه میخورد، اما بالاخره در مابین تمامی اتفاقات شوم، آرامش خود را در آغوش یک شخصِ مرموز مییابد.
۳ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : نازنین مرادخانلو
خواندن رمانطلا به جرم مشارکت در قتل همسرش، به سه سال حبس محکوم میشه. خواهر و پدرش در پی اثبات بیگناهیش، با آرشن میرزایی وکیل مدافع متهم ردیف اول این قتل مشکوک، همکاری میکنن، در این میان رازهایی دربارهی هویت اصلی طلا، برملا میشه و...
۵ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : معجزه شرقی
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، معمایی
خواندن رمانهمهی ما در زندگی گمشدهای داریم؛ اما همهی ما به دنبال گمشدهمان نمیرویم؛ رفتن اراده میخواهد و شهامتی بزرگ... خاطره گمشدهای دارد، گمشدهای که او را حیران کرده ... ایوب ماهها ناپدید شده و خاطره از استادش کمک میگیرد تا او را پیدا کند با این که استادش همیشه او را از این کار منع میکند...
۶ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : آمنه آبدار
ژانر : پلیسی، عاشقانه، معمایی، جنایی، روانشناختی
خواندن رمانجذاب و مفید اما سمی یعنی زرنیخ! لقبی که همه به قاتل سریالی که کابوس لندن شده دادهاند. هر ماه، یک روز، در شبش، یک قتل! شاهرگی که زده می شود و قاتلی که پنهان است... هوش منحصر به فرد و مهارت در انجام قتل ها او را خاص کردهاند. یک سالیست که تمام سازمان های لندن به صورت مخفیانه روی پرونده قاتل سریالی کار میکنند و روی تمام قتل ها و ربطشان به یک نفر سرپوش گذاشته اند تا کسی خبر دار نشود اما هیچ چیز به آن آسانی ها نیست... بعد از آن که پرونده به دست بزرگترین سازمان لندن با مامور های ویژه یعنی سازمان BiM میرسد، زندگی لاریسا و استفان، زن و شوهری که پرونده بر عهدهشان است تحت شعاع قرار میگیرد و آغازیست برای آن که زرنیخ بعد از مدتها از غار تاریک بیرون بیاید و کم کم خودنمایی کند.
۷ روز پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : فاطمه سیاوشی
خواندن رمانهیچوقت به اونیکه میبینی باور نداشته باش همیشه واقعیت ناشی از حقیقت نیست توی ذهن همه ی ما یه رازایی هست ... یه رازایی که هیچ کس ازش خبرنداره.... آره درسته عین همون چیزایی که توی ذهنته و فقط خودت ازشون باخبری... گاهی هم یه دشمنایی هستن به اسم خانواده که میفتن به جونتو ذره ذره وجودتو میخورن... جوری که مثل پرنسس بزرگت کنن و در اصل اخرش میخوان نقشه ی نابودیتو بکشن.... اما چرا ...؟ که حین این که دوستت داره ،واسه نابودی تو نقشه میکشه!؟ من پرستارم : دختری که با زورگویی های عموش بزرگ شده ...و برای رسیدن به اهدافش میجنگه .... دختری که همیشه جسوره و هیچکس و هیچ چیز نمیتونه مانع لبخندش بشه.... من همونیم که فکر میکنن آبروی خانواده رو میبره .... اما همونجور که گفتم واقعیت،حقیقت نیست.... یه شک هایی این بین وجود داره .... یه رازایی که بعد ۲۵ سال پرده ازش برداشته شده و قراه خیلی چیزارو معلوم کنه....
۲ هفته پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مبینا حاج سعید
خواندن رمانزمانی که ریسمان سیاه و سفید فرقهی انتقام به دور بدلکاران گروه ایاس (Eastern Star) میپیچد، رازهای زیادی برملا میشود؛ اولین رازی که شفاف میشود، وجود برادر کوچک ساتیِ علوی در فرقهی انتقام است! ساتی، یکی از بهترین بدلکاران گروه، به جاسوس بودن فرقه محکوم میشود. نیروی پلیسهای مخفی، برای این که به او اعتماد کنند، شرطهایی روی میز میگذارند. آیا ساتی موفق به نجات خودش و برادرش از آن مهلکه میشود؟
۲ هفته پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : روژان کاردان
خواندن رماندلآسا دختر روانشناسی که درمان بیمار روانی به نام پندار رو به عهده میگیره و به جای درمان اون، خودش گرفتار عشق میشه. کمکم متوجه میشه پندار شخصیت پیچیدهای داره و باید رازهایی رو حل کنه
۱ ماه پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مریم بهاور84
ژانر : پلیسی، عاشقانه، رازآلود، هیجانی، جنایی
خواندن رمانداستان مانکن نابودگر پس از پنج سال ادامه یافته و در پس پردهای از حقایق وجود شاهین ارجمند، نابودگری درحال انهدام است. وند و ریشه ویرانی هماکنون محو گشته و سیاهی گلبرگ درخشان نابودگر را نمیتوان دید. خسوف گل نابودگر به اختتام خود رسیده و زیبایی گلبرگهای روشن او با قدرت نمایان شده. باید دید سرانجام، کدامین شکاف از ابلق گل نابودگر غالب خواهد گشت؟ درخشش و ستردگی گلبرگ گل؟ و یا نقاب شبگون و تاریک نابودگر بر او؟
۶ ماه پیش پارت جدید ارسال شده است
نویسنده : مبینا حاج سعید
خواندن رمانهمه چیز از طلسم خلافکاریِ به جنون رسیده، شروع میشود که همانند سایه یکی از پلیسهای سازمان را دنبال میکند؛ طلسمی که ریشه در گذشته دارد و باعث شده سرگرد از تمام دوستان و اطرافیانش فاصله بگیرد چون از تکرار تاریخ میترسد. اما همیشه ماه پشت ابر نمیماند! تاریخ دوباره تکرار میشود اما این بار...
جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.
شما هیچ پیامی ندارید